در پی تشدید تنشهای منطقهای و بحرانهای چندگانه در خاورمیانه، سفر اخیر عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران به عربستانسعودی و قطر توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. این سفر در زمانی انجام شده که روابط تهران و ریاض، پس از سالها تنش و رقابت اکنون به مرحلهای جدید وارد شده و این گمانهزنی را تقویت کرده که تلاشها برای برقراری آتشبس میان حزبالله و اسراییل با الهام از سیر جدید مناسبات تهران و ریاض میتواند نتیجهبخش باشد.ناظران میگویند، هدف از سفر رییس دستگاه دیپلماسی به ریاض کاهش تنشها و ایجاد فضایی برای گفتوگو با سعودیها در شرایطی است که نگرانیها از جنگهای منطقهای و فعالیتهای نظامی اسراییل بهشدت افزایش یافته است. عربستانسعودی به عنوان یکی از بازیگران کلیدی خلیجفارس و همچنین متحد سنتی ایالاتمتحده، همواره با نگرانی فعل و انفعالهای منطقهای ایران در قبال تحولات منطقه را رصد کرده است، اما توافقی که در مارس ۲۰۲۳ میان تهران و ریاض اجرایی شد، زمینه را برای کاهش تنشها و ایجاد کانالهای دیپلماتیک فراهم کرد. سفر اخیر عراقچی میتواند به عنوان گامی مثبت در جهت تقویت این روابط و کاهش تنشهای موجود تلقی شود.
به ادعای برخی ناظران سفر وزیر امور خارجه کشورمان به عربستان میتواند زمینهساز رایزنیهای غیرمستقیم میان ایران و اسراییل در مورد آتشبس باشد، چراکه به ادعای این گروه از تحلیلگران ریاض میتواند به عنوان یک میانجی عمل کرده و نقشی کلیدی در کاهش تنشها را ایفا کند، بهویژه که سعودیها در گذشته اعلام کردهاند که قصد ندارند در درگیریهای مستقیم اسراییل با ایران شراکتی داشته باشند و به دنبال حفظ ثباتی پایدار در منطقه هستند. در همین راستا نشریه نیویورک تایمز با انتشار یادداشتی در این باره مدعی شد، تهران و ریاض تجربه رقابتهای طولانیمدت را دارند اما در مارس ۲۰۲۳ درنتیجه تلاشهای کشورهای عمان و عراق و درنهایت چین به توافق جدیدی دست یافتند که تا حدودی سطح تنشها را در خلیجفارس کاهش داد و از طرفی روابط دیپلماتیک را به سطوحی بالاتر مانند دیدار وزرای امور خارجه طرفین رساند. این نشریه در ادامه یادداشت خود آورده است که مواضع دیگر رهبران متحد ایالاتمتحده، بازیگرانی چون بحرین و امارات متحده عربی که هر دو به تازگی روابط دیپلماتیک با اسراییل برقرار کردهاند نیز به روشنی نشان میدهد که پادشاهیهای حاشیه خلیجفارس نمیخواهند در زمین اسراییل بازی کنند و تلاش دارند تا بیطرفی منفعلانهشان را ادامه دهند.
گاردین از زاویهای دیگر سفر وزیر امور خارجه کشورمان به عربستان را تحلیل کرده و مذاکرات تهران و ریاض را گامی مهم برای کاهش سطح درگیریها در منطقه و برقراری آتشبس میان حزبالله و اسراییل تلقی کرده است. این نشریه بریتانیایی در ادامه مدعی شده است که عربستان همزمان به دنبال دخالت ایالاتمتحده در تحولات کنونی منطقه از طریق دادن هشدار در باب وقوع جنگی فراگیر به اسراییل و از تلاش برای کاهش نفوذ ایران در لبنان است؛ بنابراین سفر عالیترین مقام دستگاه دیپلماسی ایران به ریاض آن هم در برهه کنونی میتواند مقدمهسازی برای پذیرش آتشبس از جانب حزبالله و جلوگیری از تبدیل لبنان به یک غزه دیگر شود. این درحالی است که نجیب میقاتی، نخستوزیر لبنان پیش از این بر هرمهای دیپلماتیک برای پایان به درگیریها و عملیاتی شدن قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل تاکید کرده بود. در این میان شورای روابط خارجی اروپا با انتشار مقالهای آورده، اگرچه توافق مارس ۲۰۲۳ منجر به حل بحرانهایی میان دو کشور در بلندمدت نشده اما توانسته تاحدودی مانع از تشدید بحرانهای منطقه شود؛ تنشهایی که دیر زمانی است تهران و ریاض را در مقابل یکدیگر قرار داده. گفتنی است بعد از عملیات توفانالاقصی، ریاض به منظور مدیریت تنشها از طریق نزدیک شدن به ایران مانور داده و به اهرمهایی متوسل شده است.
در این میان گروهی از ناظران با اشاره به بهرهبرداری احتمالی ریاض از مناقشات میان تهران و واشنگتن مدعیاند که عربستان شاید قادر به تحت فشار گذاشتن ایالاتمتحده به منظور کاستن از فشارهای ایران نباشد اما میتواند به عنوان میانجیگر از این موقعیت نهایت بهرهبرداری را داشته باشد. این ادعا درباره عربستان درحالی مطرح شده که دامنه تنشها در منطقه بهشدت در حال گسترش است و همین مقوله خود تهدیدی جدی علیه منافع ریاض بالاخص طرح توسعه اقتصادی این بازیگر قلمداد میشود. شورای روابط خارجی اروپا به نقل از یک مقام سابق ایرانی مدعی شد «در تهران این تصور وجود دارد که کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بدون حمایت واشنگتن هیچ کاری در مورد ایران انجام نخواهند داد.» در توضیح چرایی توقف همکاریهای سیاسی و اقتصادی ایران و عربستان این ادعا نیز مطرح است که ریاض تمایلی به لغو تحریمهای اعمالی ایالاتمتحده علیه تهران ندارد. علاوه بر این سعودیها همچنان در تلاش هستند تا در ازای تضمینهای امنیتی امریکا، به توافقی برای عادیسازی روابط با اسراییل دست یابند.
حال به نظر میرسد عباس عراقچی با علم به وجود شکافهای عمیق در روابط ایران و عربستان، ریاض را به عنوان مقصد یکی از سفرهای مهم خود انتخاب کرده است. اما در باب این سفر دو ادعا مطرح است؛ به باور برخی ناظران ریاض حامل پیامی از سوی واشنگتن برای تهران بوده، گزارهای که خلاف روند سنتی معمول است، چراکه تا پیش از این قطر و عمان نقش میانجی را ایفا میکردند. اما گروهی دیگر از زاویهای متفاوت این سفر را بررسی کرده و در این باره میگویند، ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر اصلی منطقه در مدیریت تنشها نقشی برجسته دارند و از همین رو میتوانند همصدا باهم به کاهش تنشها کمک کنند، هر چند رقابتهای پنهان دو بازیگر و واگرایی حاصل از آن میتواند تلاشهای دیپلماتیک را بیاثر کند. با این همه آنگونه که تحلیلگران خاورمیانه باور دارند، آنچه که در پس زمینه دیدار مقامهای ایران و عربستان برجسته شده، شکافهای ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی است که همچنان میان تهران و ریاض به قوت خود باقی است. از کریدور خاورمیانهای بایدن تحت عنوان «آی مک» گرفته تا مذاکرات عادیسازی روابط تلآویو-ریاض و تهدیدات بالقوه مقاومت بالاخص حوثیها در یمن و نیز حزبالله در لبنان علیه منافع پادشاهی. در همین راستا روزنامه اعتماد با حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بینالملل و امیر موسوی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل خاورمیانه گفتوگو داشته است. به باور بهشتیپور، شرایط ملتهب منطقه بالاخص تنشها در لبنان میتواند برای پادشاهی فرصتساز شود با این همه ریاض میداند که همصدایی با اسراییل علیه ایران پرهزینه خواهد بود. امیر موسوی نیز ضمن تایید گزاره فوق بر این باور است که تهران به خوبی به بازیگران عرب حاشیه خلیجفارس هزینه همصدایی احتمالی با اسراییل را یادآوری کرده و همین مقوله موجب شده تا این گروه از بازیگران بر سر دوراهی تعیینکنندهای قرار بگیرند. در ادامه مشروح این گفتوگو آمده است.
بهشتیپور: عربستان بر سر دوراهی سرنوشتسازی قرار دارد
بهشتیپور به بهانه تور سفرهای منطقهای وزیر امور خارجه کشورمان و سفر عباس عراقچی به عربستان، پیش از پاسخ به معنای سفر وزیر خارجه ایران به پادشاهی به نقشآفرینی ریاض در معادلات سیاست داخلی لبنان اشاره کرد و ضمن تاکید بر پایگاه عربستان در میانه اهل سنت عربستان و تاثیر این مقوله بر تعیین نخستوزیری آینده این کشور گفت: در شرایط کنونی به واسطه متغیرهای مختلف چون شکافهای داخلی، لبنان نتوانسته کابینهای تعریف کند؛ کابینهای که تعریف آن منوط است به انتخاب رییسجمهوری و نخستوزیری سنی. طبیعتا برای تحقق این گزاره ساختار سیاسی لبنان نیازمند آن است که پارلمان لبنان و نیروهای موثر و فعال در این کشور بتوانند به توافق در این باره دست یابند. بهشتیپور در ادامه خاطرنشان کرد: در شرایط کنونی ایالاتمتحده نیز بسان عربستان بر تشکیل کابینه که مستلزم انتخاب رییسجمهوری و پس از آن نخستوزیر میباشد، تاکید دارد. از همین رو در وهله اول باید گفت که ریاض و واشنگتن بیش از هرچیز خواهان خروج لبنان از بنبست حاکم میباشند، بالاخص آنکه در شرایط کنونی نخستوزیر کفالت امور لبنان را برعهده گرفته تا مادامی که رییسجمهور جدید انتخاب شود، از همین رو به باور بهشتیپور بخشی از مذاکرات آقای عراقچی با عربستان میتواند درباره آینده لبنان بعد از شهادت سیدحسن نصرالله و اقدامات اخیر اسراییل در جنوب بیروت باشد. این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه خاطرنشان کرد: واقعیتی که وجود دارد این است که عربستان از عقبنشینی احتمالی حزبالله استقبال میکند اما حزبالله حذف شدنی نیست، چراکه جنبشی پایدار است که هم از لحاظ تشکیلاتی پایدار است و از لحاظ حزبی نیز توانسته در پارلمان و همچنین در ساختار سیاسی و ارتش لبنان نماینده و نقش پررنگی داشته باشد. همچنین این جریان در حوزههای امنیتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی نیز نقشی تاثیرگذار ایفا میکند. به باور این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی، ذکر این نکته اهمیت دارد که حذف فرماندهان ارشد حزبالله این جنبش را رادیکالتر کرده است. بهشتیپور در پاسخ به این سوال «اعتماد» که آیا رویکرد ریاض در ارتباط با حزبالله در تضاد با استراتژی کلی ایران و مقاومت قرار دارد، گفت: بله این تضاد وجود دارد، با این همه آنچه در این میان قابل تأمل است، انتخاب پادشاهی است، اینکه در شرایط کنونی همکاری و همصدایی با اسراییل را برگزیند و در مسیر حذف اعضای حزبالله گام برمیدارد یا همکاری با ایران جهت یافتن راهحلی سیاسی برای آینده لبنان را انتخاب خواهد کرد. علاوه بر این باید دید که ریاض در مسیر استقرار صلح و امنیت و نیز مقابله با توسعهطلبیهای یکهتازانه اسراییل نقشآفرینی خواهد کرد یا خیر. بنابراین آنگونه که این تحلیلگر مسائل بینالملل خاطرنشان کرده، یک بخش مذاکرات میان هیات ایرانی و رهبران عربستان به ساختار سیاسی لبنان مرتبط میشود و بخشی دیگر به فعل وانفعالهای منطقهای این بازیگر.
بهشتیپور در ادامه خاطرنشان کرد: بخش دیگری از رایزنی مقامهای ایرانی و عربستانی درباره آینده خاورمیانه است، دو طرف تلاش دارند به این پرسش پاسخ دهند، نظم و معادلات منطقه به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ آیا عربستان از صلح ابراهیم و فرآیند عادیسازی روابط اعراب با اسراییل فاصله خواهد گرفت یا نه؟ به باور بهشتیپور، در نقشه ادعایی نتانیاهو در سازمان ملل دو خط ترسیم شده بود که به ادعای نخستوزیر اسراییل یک خط مرتبط با طرح صلح ابراهیم است و دیگری خط نکبت. به عبارتی دیگر موضعگیری نتانیاهو نشان میدهد که اسراییل امیدوار است تا در آینده زمینه برای عادیسازی روابط ریاض و تلآویو هموار گشته و دو بازیگر بدین طریق بتوانند تعاملهای مشترک بیشتری داشته باشند. بهشتیپور در ادامه خاطرنشان کرد: طبیعتا در شرایط کنونی ایران تلاش میکند از اجرای چنین پلنی جلوگیری کند، بالاخص آنکه به واسطه عادیسازی روابط میان ایران و عربستان و همچنین تعاملات تهران با امارات و تا حدودی با بحرین این امیدواری به وجود آمده که کشورمان بتواند با گسترش روابط خود با عربستانسعودی مانع از جذب بیشتر این کشور به سمت سیاستهای امریکا و اسراییل شود. حال اینکه تا چه میزان فعل و انفعالهای تهران باتوجه به معادلات منطقهای امکانپذیر است، خود سوال مهمی است. اما قطعا اقدامات دیپلماتیک اخیر دستگاه دیپلماسی در این زمینه به درستی در حال انجام است. بهشتیپور به «اعتماد» گفت: نباید به این بهانه که طرف مقابل یعنی ریاض تابع و متحد امریکا است در باب مواضع این بازیگر رویکردی منفعلانه داشته باشیم. بهشتیپور در ادامه و در پاسخ به این سوال که آیا همصدایی با ایران در مقطع کنونی در راستای منافع ریاض قابل تبیین است یا خیر، گفت: در این باره مثال میزنم. به خاطر دارید که با آغاز جنگ روسیه و اوکراین، جو بایدن، رییسجمهوری ایالاتمتحده به ریاض سفر داشت و از پادشاهی خواست تا تولید و صادرات نفت خود را افزایش دهد؛ تقاضایی که پادشاهی بدان توجهی نکرد و در برابر شاهد بودیم که ریاض با مسکو در اوپک پلاس همصدا شد و علیرغم عطش غرب برای نفت و انرژی، کاهش تولید نفت را در برنامههای خود قرار داد. این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه گفت: دنیای سیاست اینگونه است و مطلقانگاری را باید کنار بگذاریم و در عرصه دیپلماسی تلاش داشته باشیم. آقای عراقچی نیز دقیقا
در راستای بازتعریف همکاریها در سطح منطقه تلاش میکند. در عین حال وزیر خارجه در جریان این سفر با بازیگران عرب حجت را تمام کرد بدین معنا که تیم دیپلماسی ایران به واسطه سفرهای اخیر و رایزنیها در سطوح بالا تلاش کرد تا تنشها را با توسل به دیپلماسی حل و فصل کند.
بهشتیپور در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این رابطه که آیا وزنه تقابل منافع ایران و عربستان به ویژه تهدید بالقوه مقاومت برای ریاض، میتواند همکاری طرفین را به منظور برقراری صلح در منطقه تحت تاثیر قرار دهد یا خیر، گفت: ما در شرایط فعلی به همکاری و تفاهم با عربستان نیاز داریم، بالاخص در ارتباط با یمن که سالها میدان رویارویی تهران و ریاض بود. به گفته بهشتیپور، بعد از توافق ۲۰۲۳ حملات حوثیها به مواضع عربستان به طرز چشمگیری کاهش یافته است. عربستان نیز نیروهای خود را از یمن خارج کرده و حالا در یمن نه جنگ برقرار است و نه صلح. از همین رو سعودیها برای اینکه بتوانند با یمنیها برای تداوم صلح به توافق دست یابند، به ایران و فعل و انفعالهای تهران نیاز دارند، از همین رو میتوان گفت ایران و یمن و عربستان و امارات میتوانند همکاری منطقهای در سطح خلیجفارس را گسترش داده و تعمیق بخشند. این توافق نه به زیان چین است و نه تعارضی با منافع امریکا دارد. این اسراییل است که احساس خطر میکند. بنابراین باید فارغ از اختلافها و شکافهای احتمالی ابتکار صلح با عربستان را با وجود تمام اختلافنظرها به پیش ببریم.
بهشتیپور در پاسخ به سوال پایانی «اعتماد» در این رابطه که رایزنیهای فعلی در منطقه میتواند بر مواضع کشورهای عرب در صورت تحرکات احتمالی اسراییل تاثیر بگذارد یا خیر و اینکه پادشاهیهای خلیجفارس در صورت رویارویی ایران و اسراییل چه استراتژیای را دنبال خواهند کرد، گفت: کشورهای عربی از رویارویی احتمالی ایران و اسراییل مشروط به اینکه دامنگیر خودشان نشود، استقبال خواهند کرد. به عبارتی معتقدند که از هر طرف کشته شود به نفع ما است. اما ایران نیز در این زمینه هشدارهایی داده است مبنی بر اینکه اگر هر کدام از بازیگران عرب به تلآویو اجازه دهند از حریم هواییشان علیه ایران استفاده شود باید در این زمینه پاسخگو باشد. به گفته بهشتیپور، صرف ایراد این عبارات موجب شده تا بسیاری از بازیگران عرب به ایالاتمتحده صراحتا اعلام کنند که به اسراییل اجازه نخواهند داد تا از حریم هواییشان علیه ایران استفاده کند. طبیعتا جنگندههای اسراییلی برای هدف قرار دادن مواضع ایران باید در مسیر سوختگیری کنند، خواه در عراق یا عربستان یا در جمهوری آذربایجان یا در جغرافیایی که در همسایگی ایران قرار دارد، حال اینکه ایران اعلام کرده است که به چنین کنشی پاسخ خواهد داد، میتواند تاحدودی رویکرد این گروه از بازیگران را تحت تاثیر قرار دهد. روشن است کشوری که با دشمن ایران وارد همکاری شود هدف ایران قرار خواهد گرفت. بهشتیپور در پاسخ به این سوال که آیا موضعگیری تهران معادلات را پیچیدهتر و دامنه تنشها را گستردهتر خواهد کرد یا خیر، تاکید کرد: بله تنشها تشدید میشود، اما این شرایط اجتنابناپذیر است، چراکه راه دیگری برای کنترل تنشها وجود ندارد. ایران را در شرایطی خاص قرار دادهاند. ما در زمینه تحرکات دیپلماتیک برای برقراری صلح و امنیت در منطقه در تلاش هستیم. به لحاظ نظامی نیز نمیتوان منفعلانه عمل کرد. به واقع ایران در منگنهای قرار گرفته و همزمان تلاش دارد تا با توسل به رویکرد مسالمتآمیز از تنشها فاصله بگیرد.
امیر موسوی: ماموریت عراقچی موفقتآمیز بود؛ پادشاهیهای خلیجفارس با اسراییل همصدا نمیشوند
امیر موسوی، دیپلمات پیشین و کارشناس ارشد مسائل منطقه در پاسخ به سوال «اعتماد» در این رابطه که چرا عربستان، بازیگری که در خفا با ایران به واسطه مقولههای متفاوت رقابت دارد، به عنوان مقصد یکی از سفرهای منطقهای عباس عراقچی انتخاب شده، گفت: طبیعی است که ایران و عربستان به واسطه درک متفاوت از متغیرهای منطقهای از منظر استراتژیک با یکدیگر اختلافهای جدی دارند. با این همه اقدام جالبتوجه آقای عراقچی در این زمینه این بود که رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان تلاش کرد تا به رهبری این بازیگر یادآور شود که فارغ از اختلافها، اگر ریاض در مسیر تحقق صلح با تهران همصدا شود، منافع بیشتری را از آن خود خواهد کرد. همچنین احتمالا آقای عراقچی در نشست مشترک این موضوع را تبیین کرده که تداوم رویکرد منفعلانه پادشاهی که گاهی به نفع رژیم صهیونیستی بوده، میتواند در آینده برای این بازیگر چالشساز باشد.
امیر موسوی در ادامه این گفتوگو خاطرنشان کرد: در نشست اخیر، وزیر خارجه ایران با همتای سعودی خود و همچنین ولیعهد عربستان در باب طیف مختلفی از مسائل مرتبط با خلیجفارس، یمن و منطقه گفتوگو و رایزنی داشتند، بالاخص آنکه اجرای طرح۲۰۳۰ محمد بن سلمان، ولیعهد ریاض نیز تحتتاثیر متغیرهای منطقهای قرار خواهد گرفت و در صورت ادامه تنشها در منطقه این طرح ممکن است متوقف شده یا در مسیر اجرایش چالشهایی جدی ایجاد شود. این دیپلمات پیشین در ادامه خاطرنشان کرد: اسراییل تلاش دارد تا به پادشاهیهای خلیجفارس این ایده را تحمیل کند که در صورت تضعیف مقاومت در عراق، سوریه، یمن و ایران، این گروه از بازیگران قادرند قدرت مانور خود را گسترش دهند،به همین دلیل من تصور میکنم مطالبات جمهوری اسلامی ایران از طریق جناب آقای عراقچی مطرح شد و همزمان منافع این گروه از بازیگران در صورت پایان شرایط کنونی برای آنها تشریح شده است. ایشان احتمالا توانسته این پیام را مخابره کند که اگر اقدامات اخیر اسراییل از مناطق کنونی فراتر رود و به ایران برسد آن زمان کل منطقه دچار بحران خواهد شد، چراکه نه حماس نابودشدنی است و نه حزبالله و این را تجربه تحولات سالهای اخیر ثابت کرده است. لذا به اعتقاد من مذاکرات اخیری که صورت گرفته قطعا فوایدی خواهد داشت. با توجه به اینکه روابط بسیار خوبی بین تهران و ریاض برقرار شده است جمهوری اسلامی ایران میتواند از طریق مذاکره آرامش را به منطقه برگرداند. البته من احتمال میدهم که شاید این موضوع نیز به طرفهای سعودی و قطری یادآوری شده که اگر احیانا تنشها فراتر برود و منافع استراتژیک جمهوری اسلامی ایران هدف قرار بگیرد شرایط سختی نه فقط برای ایران و محور مقاومت بلکه برای همه بازیگران منطقه ایجاد میشود. طبیعتا برای پادشاهیهای خلیجفارس مهم است که بدانند قدرت و توان نظامی و بازدارندگی ایران چه میزان است. نباید برخی کشورها این تصور را داشته باشند که در شرایط ملتهب کنونی اگر از خطوط قرمز عبور کنند در امان میمانند. به نظر میرسد آقای عراقچی پاسخ خوبی هم دریافت کرده است. حداقل در رابطه با عدم همکاری با رژیم صهیونیستی.
سفیر اسبق ایران در الجزایر در پاسخ به این سوال «اعتماد» که آیا میتوان با در نظر گرفتن شکافهای موجود میان تهران و ریاض به همکاری طرفین در مدیریت شرایط کنونی امیدوار بود، گفت: فرصت صدروزهای از طرف کشورهای عربی به نتانیاهو داده شد تا هر اقدامی را میخواهد انجام دهد و جنگ را تمام کند. اما شاهد بودیم نتانیاهو در این بازه زمانی نتوانست طرح خود را اجرایی کند و شکست خورد. این تحلیلگر در ادامه خاطرنشان کرد: اسراییل به واسطه تمامی امکاناتی که دراختیار داشت هر جنایتی بود انجام داد؛ بیمارستانها، مدارس و حتی مراکز سازمان ملل را بمباران کرد. مجامع بینالمللی هم سکوت کردند و امریکا هم رویکرد اسراییل را توجیه و از آن حمایت کرد و نام آن را دفاع از خود میگذاشت، از همین رو شاهد هستیم که امروز لبنان نیز به سناریوی مشابه غزه دچار شده است لذا اکنون طرفهای مختلف میبینند که اسراییل کاری جز جنایت نمیتواند بکند، زیرا اسراییل نه اسرا را آزاد کرد و نه حماس و حزبالله را از بین برد و نه آوارگان صهیونیستی را به مناطق خودشان برگرداند. از طرفی حدود یک میلیون نفر میخواهند از حیفا کوچ کنند و به جای امنتری بروند. در حال حاضر دادگاههای بینالمللی تحرکاتی را علیه نتانیاهو آغاز کردهاند. من تصور میکنم برای جمهوری اسلامی ایران فرصت خوبی است که به بازیگران عرب این حقیقت را یادآور شود که نتانیاهو باید به این جنایات پاسخ بدهد و در این زمینه گروه مقاومت منفعل نخواهد ماند. اعتقاد دارم توقف خشونتها و تنشها در راستای منافع عربستان و قطر است، چراکه این کشورها جامعه مدنی ضعیفی دارند؛ جامعهای که با کوچکترین تحرکی بههم میریزد. شاهد بودیم هواپیمای بدون سرنشین حوثیها، آرامکو را هدف قرار داد، نیمی از فعالیت تاسیسات نفتی عربستان تعطیل شد و عربستان میلیاردها دلار زیان متحمل شد. بنابراین اگر شرایط پرتنش شود و منافع جمهوری اسلامی ایران به خطر بیفتد، مثلا سکوهای نفتی ایران یا پایگاههای هستهای، دفاعی و نیروگاههای برق هدف قرار بگیرند منافع امریکا و صهیونیستها در منطقه هدف موشکهای ایرانی قرار خواهند گرفت و شرایط برای همه سخت میشود. پیامهای روشنی به اعراب رسیده است، چراکه این کشورها طی یک سال فلسطینیهایی که به هر حال عرب و مسلمان هستند را رها کردند. بنابراین این سفر مهم بود، ولی کافی نیست. باید تحرکات بیشتری صورت بگیرد. لذا نیاز هست که جمهوری اسلامی تحرکات دیپلماتیک خود را افزایش دهد . به بازیگران حاشیه خلیجفارس یادآوری کند که در صورت انفعال یا همصدایی با تلآویو درگیر چه سناریوهایی خواهند شد. امیر موسوی در ادامه خاطرنشان کرد: امریکا در طول این سالها ثابت کرد که نمیتواند از طرفداران و همپیمانانش در منطقه حمایت کند. اکنون وضعیت اسراییل به این صورت است و به ویژه عملیات وعده صادق ۲ نشان داد که امریکاییهایی نتوانستند از این بازیگر حراست کنند. کشتیهای جنگی امریکا مستقر در اطراف اراضی اشغالی نتوانستند حوثیهای یمن را متوقف کنند، بنابراین آقای عراقچی راهکارهای خوبی ارایه کرد که اگر واقعا مورد تأمل قرار بگیرد، میبایست برای اجرایش کمیته مشترکی تشکیل شود، رفت و آمدها افزایش یابد و طرفهای سعودی به ایران دعوت شوند. لذا میتوان از نزدیکی میان ایران و عربستان برای کاهش تنش فرصتسازی کرد، چراکه کشورهای حوزه خلیجفارس بیشتر دنبال تضمین هستند و میخواهند مطمئن شوند که اگر ایران تحرکی انجام داد چگونه حمایت میشوند. احتمالا در نشست آقای عراقچی و رهبران این گروه از بازیگران به گزینههای حمایتی ارایه شده توسط تهران نیز اشاره شده است. جزییات این موارد احتمالا در مباحث ویژهای مطرح شده است، بنابراین تنشهای حاکم هم میتواند برای این پادشاهیهای خلیجفارس مشکلساز باشد و هم مفید؛ اگر با تهران همصدا شوند، طبیعتا امتیازهایی دارد. به باورم این سفرها فرصتساز است، جمهوری اسلامی ایران نباید اعراب را رها کند. وزارت خارجه باید فعالتر شود، سفارتخانههای ما باید فعالتر شوند و فرستادههای ویژه رییسجمهور و نظام باید تعامل خود را با منطقه افزایش داده و میدان را برای غربیها و صهیونیستها خالی نکنند.
این دیپلمات پیشین در این خصوص که آیا اساسا پیامی از طریق عربستان از سمت امریکا برای ایران ارسال شده است یا خیر و چرا با وجود عمان و قطر، عربستان برای انتقال پیام انتخاب شده است، گفت: به این دلیل که امریکا تلاش مضاعف میکند از عربستان به عنوان وزنه سنگین در منطقه و دنیا استفاده کند. واشنگتن به این باور رسیده که اراده عربستان حفظ روابط با ایران است. امریکاییها تلاش کردند که به نوعی از شرایط عربستان استفاده کنند. طبق اطلاعی که بنده دارم عربستان هرگونه همکاری علیه جمهوری اسلامی ایران را رد کرده است. من فکر میکنم این یک پیروزی و موفقیتی برای دیپلماسی جمهوری ایران است. در هرصورت عربستان چالشهای زیادی با ایران داشته و دارد و دشمنان ایران نیز از عربستان در جهت تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران استفاده کردهاند. من فکر میکنم اگر پیگیریهای جدی انجام شود، مسائل طور دیگری رقم خواهد خورد. موسوی در پاسخ به سوال پایانی «اعتماد» در باب مواضع احتمالی اعراب در صورت رویارویی احتمالی ایران و اسراییل گفت: متاسفانه ورود ضربه بزرگ به ایران مورد رضایت اعراب خواهد بود و به سمت سازش میروند، اما در هرصورت نگران منافعشان هم هستند. لذا حتی این گروه از بازیگران به خاطر منافع استراتژیک خودشان نباید با اسراییلیها و امریکاییها همکاری کنند و حتی تلاشهایی هم داشته باشند که تنشها از شرایط فعلی فراتر نرود، چراکه تمام منطقه به آشوب کشیده میشود. جمهوری اسلامی ایران این قدرت را دارد که پاسخ همهجانبه بدهد. باتوجه به اینکه قویترین ائتلاف در منطقه ائتلاف محور مقاومت است، بنابراین تداوم شرایط فعلی و تشدید تنشها برای این کشورها هزینهبر خواهد بود. از طرفی اقتصاد منطقه و دنیا هم تحمل این هزینهها را ندارد. مساله بعدی شرایط تنگه هرمز و تکنولوژیهای موجود در منطقه است ازجمله آبشیرینکنهای این گروه از بازیگران در خلیجفارس. به بیانی بهتر هر خطری متوجه خلیجفارس شود این کشورها نهتنها با مشکلاتی چون بنزین، نفت و… روبهرو خواهند شد، بلکه با چالشهای آبی نیز روبهرو میشوند. طبیعتا ایران حمایت از مقاومت را متوقف نمیکند و مقاومت نیز نابود نخواهد شد. اکنون ۱۱ روز است که اسراییلیها نتوانستند در جنوب لبنان یک متر جلوتر بیایند. صهیونیستها اکنون درقبال ایران دو راه دارند؛ یا حمله مستقیم انجام بدهند که هزینه آن برای این بازیگر، متحدان و همپیمانانشان خیلی بالاست یا دست به عملیات تخریبی بزنند. مورد دوم بیشتر محتمل است، چراکه تحقق گزاره دوم، ممکن است موجب شود تا ایران پاسخ ندهد یا پاسخش تعدیل شود.درنهایت معتقدم تلاشها و تحرکات دیپلماتیک اخیر علاوه بر تحکیم دوستی به نوعی اعلام هشدار نیز بوده است. البته دیدار دوجانبه آقای پزشکیان و آقای پوتین در عشقآباد بسیار حائز اهمیت است، چراکه بسیاری از مسائل مورد بررسی طرفین قرار خواهد گرفت.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰