تحلیل و تفسیرهای منتشر شده از سوی رسانه های آمریکایی آشکارا فلسطینی ها را شیطان جلوه می دهد و نسل کشی و پاکسازی قومی مردم در غزه را توجیه می کند.
علیرغم ادعاهای بی وقفه دولت آمریکا مبنی بر اینکه برای رسیدن به آتش بس تلاش می کند، نسل کشی که در یک سال گذشته در غزه رخ داده، تلاش و همکاری مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است. صهیونیست ها بدون تسلیحات، اطلاعات و پوشش سیاسی آمریکایی قادر نخواهد بود جنایاتی به اندازی جنایاتی که در این یک سال در فلسطین بر مردم غزه و دیگر شهرها آورده اند، تحمیل کنند.
آمریکایی ها با ارسال تسلیحات مختلف، سامانه های پدافندی، جنگنده ها و خودروهای زرهی، کمک های مالی و حضور مقاماتش در سرزمین های اشغالی در نسل کشی مردم غزه و شهادت بیش از ۴۲ هزار نفر در این باریکه همدست قطعی بوده اند. دولت آمریکا این کمک ها را از مالیات مردم تامین می کند، موضوعی که در این یک سال مردم بارها با برگزاری تجمعات و راهپیمایی ها با آن مخالفت کرده و خواستار لغو ارسال تسلیحات و خروج کشورشان از این نسل کشی را داشته اند.
برای دنبال کردن این سیاستها، دولت آمریکا به تودهای مهم از جمعیت آمریکا نیاز داشت تا از سیاست همکاری با صهیونیست ها برای نابودی فلسطینیها حمایت یا با آن همراهی کنند. برای حفظ این موضوع،دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا روایتی کاملا حمایتی از صهیونیست ها را اتخاذ کرده و با استناد به حق دفاع از خود توسط صهیونیست ها، به دنبال توجیه اقدامات آنها و خودش است.
صداهای تاثیرگذار در رسانه های آمریکایی هم به ایجاد شرایط ایدئولوژیک لازم برای پذیرش عمومی جنایات صهیونیست ها توسط آمریکایی ها کمک کرده اند. آنها به همراه دولت بایدن شریک و مسئول نسل کشی در غزه هستند.
در سال ۲۰۰۳، دادگاه کیفری بینالمللی رواندا (ICTR) اولین محکومیت خود را برای تحریک به نسلکشی صادر کرد و به این نتیجه رسید که آسیب نسلکشی ناشی از برنامههای [Radio Télévision Libre des Milles Collines] در طول نسلکشی رواندا در سال ۱۹۹۴ زیاد بوده است. جنایتی که ارتکاب یک جنایت را ترویج میکند، در عین حال خود جرم است.
برای ICTR، نشان دادن اینکه فردی مرتکب تحریک به نسل کشی شده، لزوما مستلزم این نیست که نشان داده شود که گفتار او به طور مستقیم شخص را به انجام اقدامات نسل کشی سوق داده است. از نظر یک محقق، برای وقوع یک نسل کشی، باید جوی ایجاد شود که امکان ارتکاب چنین جنایاتی فراهم شود.
تفسیری که در نیویورک تایمز، واشنگتن پست و وال استریت ژورنال منتشر شده را می توان با این عبارات در نظر گرفت. کارشناسان در این مقالات به نوعی به تحریک به نسلکشی دست زدهاند. آمریکاییها برای مشارکت در نسل کشی نیازی به رفتن به فلسطین و کشتن مردم ندارند، آنها فقط باید به مشارکت دولت خود تن دهند.
قانون گفتار قساوت گریگوری اس گوردون رویکردهای تفکر برانگیزی را برای تحریک به نسل کشی و سایر اشکال سخنان نفرت ارائه می دهد.
اعمال استدلال های او در پوشش رسانه ای آمریکا ازنسل کشی در فلسطین و جنایات صهیونیست ها پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ نشان می دهد که بیشتر محتواها تحریک به نسل کشی است. گوردون، محقق حقوق بین الملل و دادستان سابق ICTR، معتقد است که شیطان سازی نوعی تحریک است. او می نویسد که این عمل بر شیاطین، بدخواهان و دیگر شخصیت های شرور متمرکز است.
مقالهای که اکتبر گذشته در نیویورک تایمز منتشر شد دقیقا به همین موضوع اشاره میکند. در این مقاله آمد: اگر غزه زندان روبازی است که بسیاری از منتقدان اسرائیل ادعا میکنند، به این دلیل نیست که اسرائیلیها بیرحم هستند، بلکه به این دلیل است که بسیاری از ساکنان آن با خطر مرگ مواجهند. در اینجا تعداد زیادی از فلسطینیان در غزه به عنوان جنایتکاران مرگبار که مستحق مجازات دسته جمعی هستند، معرفی می شوند. در همین راستا، سرمقاله هفتم اکتبر وال استریت ژورنال به ما گفت که اسرائیل در “محله ای ناهموار” قرار دارد.
یک مقاله واشنگتن پست که چند روز بعد منتشر شد ادعا کرد که اسرائیل بخشی از “نبرد علیه بربریت” است. در مقاله ای دیگر، یک ستون نویس پرسید که آیا «ممکن است اعمال منطق سیاسی در مورد وحشتی که توسط متعصبان مذهبی هزاره داعش یا حماس انجام می شود، بی معنی باشد. آنها بر اساس یک امر دینی به سلاخی «کفار» و «مرتدین» بدون توجه به عواقب آن سوق داده میشوند.»
مقاله ای که در ماه نوامبر در نیویورک تایمز منتشر شد، فرمول مشابهی را ارائه کرد و حماس را به عنوان «فرقه مرگ تروریستی» توصیف کرد. توصیف حماس به این شیوه گمراهکننده و بیش از حد سادهگرایانه بهعنوان وحشیهای آتاویست این پیام را میرساند که آنها بربرهای غیرمنطقی هستند و باید سرکوب شوند، فارغ از هزینه.
به گفته گوردون، تلاش برای متقاعد کردن مخاطبان مبنی بر اینکه جنایات جاری از نظر اخلاقی موجه هستند، شکل دیگری از تحریک است که در پوشش اخبار غزه گسترده شده است. در ۱۳ اکتبر سال گذشته، زمانی که راز سگال، استاد مطالعات هولوکاست و نسل کشی، نوشت که اسرائیل یک حمله نسل کشی کاملا آشکار به غزه انجام داده، به راحتی می توان مسیری را که سیاست اسرائیل در پیش می گرفت، شناسایی کرد.
با این وجود، سه هفته پس از حمله اسرائیل، مقالهای در واشنگتن پست منتشر شد که درخواستهای آتشبس و حتی این ایده را رد کرد که اسرائیل باید پاسخ خود را به حملات هوایی دقیق و حملات کماندویی برای بیرون کردن عوامل سطح بالای حماس و آزادی گروگانها محدود کند . این روزنامه استدلال میکرد که اگر اسرائیل در آن مقطع با آتشبس موافقت کند، معادل پاداش دادن به تجاوز و دعوت بیشتر از آن در آینده خواهد بود.
در مقاله از نیویورک تایمز آمده که اقدامات اسرائیل از نظر اخلاقی قابل دفاع است، مهم نیست که ایالات متحده و اسرائیل در ۱۳ روز اول حمله به غزه نزدیک به ۳۸۰۰ فلسطینی را به شهادت رساندند و کل خانواده ها را از بین بردند. در آن زمان، اگنس کالامار، دبیرکل عفو بینالملل، اقدامات اسرائیل را جنایت توصیف کرد.
مقاله نوامبر نیویورک تایمز که در بالا ذکر شد این دیدگاه را مطرح می کند که فلسطینی ها در نهایت از سلاخی شدن سود خواهند برد. این روزنامه نوشت که البته در کوتاه مدت: اگر اسرائیل جنگ را حفظ کند، جان فلسطینی ها نجات خواهد یافت. این مقاله تاکید میکند که اگر حمله آمریکا و اسرائیل با حکومت حماس بر غزه خاتمه یابد، این نتیجه به معنای تضمینی مجازی برای حملات تلفات گستردهای در آینده علیه اسرائیل، برای انتقامجویی بزرگتر اسرائیل، و بدبختی عمیقتر برای مردم غزه خواهد بود.
بر اساس این منطق، برای آمریکا و اسرائیل فضیلت دارد که با ادامه سیاستهایی که غزه را به «قبرستان هزاران کودک» و «جهنمی زنده برای دیگران» تبدیل کرده است، به فلسطینیان کمک کنند.
تلاش ها برای مشروعیت بخشیدن به کشتار جمعی که توسط ایالات متحده و اسرائیل انجام شد، پس از هفته های اولیه کشتار غزه از بین نرفت. در ژانویه، مقالهای در واشنگتن پست استدلال کرد که مرگ و ویرانی در غزه یک تراژدی برای مردم غزه است، اما تقصیر اصلی باید متوجه حماس باشد، زیرا حملهای بیدلیل به اسرائیل انجام داد.
از آنجایی که اسرائیل قبل از ۷ اکتبر در غزه اقدامات جنگی علیه فلسطینیان انجام می داد، اقدامات اسرائیل از آن زمان به بعد نمی تواند به عنوان نوعی دفاع از خود تلقی شود. با این حال، برخی آمریکایی-صهیونیست ها در رسانه های آمریکایی گفته اند که اسرائیل حق و وظیفه دارد از خود دفاع کند و جنگ صلیبی آمریکا و اسرائیل را درست و در نتیجه شایسته حمایت معرفی می کنند. مهم نیست که دفاع از خود صهیونیست ها مستلزم جنگ بی امان علیه سیستم بهداشتی غزه و حملات هوایی به بیمارستان ها و کارکنان بهداشتی و همچنین کشتار فلسطینی ها با مرگبارترین میزان درگیری در این قرن بوده است.
در پایان فوریه، یک سرمقاله وال استریت ژورنال از رشیده طلیب، نماینده فلسطینی آمریکایی در کنگره و دیگران انتقاد کرد به این دلیل که «آتشبسی که آنها میخواهند باعث زنده ماندن رزمندگان حماس برای بازسازی دولت تروریستی خود میشود. رنج غزه وحشتناک است، اما دلیل اصلی استفاده حماس از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی است.
در آن زمان اسرائیل حداقل ۷۷۲۹ کودک را کشته بود. برای این روزنامه اما به نظر می رسید که اگر حماس شکست بخورد، این جنایات موجه بود. قتل عام ده ها هزار غیرنظامی فلسطینی را می توان با استفاده مشکوک و انتخابی مفهوم سپر انسانی توجیه کرد.
سپر انسانی که حالا ثابت شده خود صهیونیست ها این کار را با غیرنظامیان فلسطینی انجام می دهند نه رزمندگان حماس.
در ماه مارس، ستون دیگری در نیویورک تایمز دوباره همان حربه های قدیمی را تکرار کرد تا سعی کند خوانندگان را متقاعد کند که رفتار آمریکا و اسرائیل در غزه درست بوده و مدعی شد که «حماس جنگ را آغاز کرد» و «اسرائیل در حال جنگیدن سختی علیه حماس است. یک دشمن شیطانی که غیرنظامیان خود را در معرض خطر قرار می دهد.» در این مقاله توصیه می شود که دولت بایدن باید به اسرائیل کمک کند تا جنگ را قاطعانه به دست آورد تا اسرائیلی ها و فلسطینی ها بتوانند روزی صلح را به دست آورند.
دو هفته پیش از آن، مایکل فخری، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد حق غذا، گرسنگی اجباری اسرائیل به فلسطینیان در غزه را محکوم کرد و گفت: اتفاقاتی که در غزه رخ می دهد، حالا واقعا یک نسل کشی است.
رسانههایی که این مقالهها را منتشر کردند، میتوانستند فضای بیشتری را به تحلیل های عاقلانه در مورد چگونگی ایجاد صلح، عدالت و آزادی در سراسر فلسطین بدهند. در عوض، آنها به تحریک کشتاری که آمریکا و اسرائیل انجام داده می دهند، کمک کرده اند. وقتی تاریخ این دوره وحشتناک نوشته می شود، باید فصلی در مورد رسانه هایی که به شعله ور شدن یک نسل کشی و ادامه آن کمک کرده اند وجود داشته باشد.
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.