خروجِ باز بشار از میدان شام

نویسنده محمدرضا شجاعیان –  کارشناس ارشد روابط بین‌الملل

اما اشغال دمشــق نقطه آغازی بر خروج بشار اسد از دیار شامات شد. قابل تصور بود، باز هم فضای مجازی گوی سبقت در اطلاع‌رسانی از رسانه‌های را جهانی ربود.  
حال سوال اینجاست، چرا تحولات اخیر به نیم قرن تسلط خاندان اسد و حزب بعث پایان داد؟!  

نگاهی به بیش از یک دهه بحران سوریه حکایت از پیچیدگی معادلات آن از سال ۲۰۱۱ به بعد دارد. مصائب سیاسی که اول با اعتراضات مردمی علیه حکومت اسد و سپس موج سواری معرضان و سهم خواهی گروهک‌ها از کیک سوری، هندسه آخرالزمانی بر میدان خونین سوریه ترسیم کرد و عرصه سوریه جولانگاه مخالفان داخلی، ترویست‌های داعش و النصره گردید که اگر دخالت موزانه‌گران خارجی همچون تهران و مسکو نبود امروز شاید بخش اعظم خاورمیانه متاثر از سلطه بازیگران غرب و رادیکالیسم اسلامی بود.

اما اسد تا اواخر حیات سیاسی خود، با حمایت‌های نظامی و سیاسی ایران و روسیه، کنترل نواحی وسیعی از کشور را حفظ کرد. با این وجود مخالفان با راهبری دولت‌های غربی صریحاً به سرنگونی یا دست کم کناره‌گیری او متمرکز شدند.

 غرب و خاصه ایالات متحده، آنقدر از مخالفان و گروه‌های مسلح علیه اسد حمایت کردند و این حمایت آنچنان به موازات ناکارامدی حزب بعث در کشورداری پیش رفت تا خواب قدرت‌های فرامنطقه‌ای و برخی همسایگان بلند پرواز، چون ترکیه تعبیر شد. تحولی که با بزرگترین تیتر روی پیشخوان رسانه‌ای دنیا نشست.  

در این میان، اما نباید به سادگی از تحلیل غلط اسد از تحولات منطقه در طول جنگ سوریه عبور نمود. او در ابتدا تصور می‌کرد که تنها با سرکوب داخلی قادر به حفظ قدرت خواهد بود و احتمال مداخلات خارجی را دست کم گرفت.  

بله  او به اشتباه فکر می‌کرد که قدرت‌های خارجی، در راس آن‌ها مقامات واشنگتن و محور عبری غربی، علاقه‌ای به تغییر رژیم در سوریه ندارند و یا اینکه فقط به تحریم‌ها و فشار‌های دیپلماتیک بسنده می‌کنند. اما پس از مدتی، مداخلات مستقیم قدرت‌های بزرگ، پای همسایه ترک و برخی دول مثل قطر و عربستان به میدان تحولات را باز کرد که این مداخلات خرمن نا آرامی‌های دمشق را با آتشی مضاعف بیش از پیش شعله‌ور می‌کرد.

ساده انگاری درباره قدرت و شالوده گروه‌های مخالف گام دوم اشتباهات حاکم شام در محاسبات فرض می‌شود. اسد و دستگاه امنیتی‌اش باور داشتند که مخالفان دولت از عناصر پراکنده و غیرحرفه‌ای هستند و توان مقاومت طولانی‌مدت را ندارند و، اما آن‌ها را دست کم گرفتند؛ بنابراین این نیرو‌ها توانستند در مناطق مختلف سوریه مقاومت کرده با پیشران غربی صهیونیستی قلمرو خود در مواجه با دولت مرکزی توسعه دهند.

غفلت از تغییرات در سیاست‌های منطقه‌ای و بازبینی صحیح از بلوک‌بندی نظام بین‌الملل از دیگر رویکرد‌های نادرست اسد بشمار می‌آید.

او در تحلیل تحولات منطقه‌ای مشخصا تغییر سیاست کشور‌های هم‌پیمان مثل ترکیه، قطر و عربستان سعودی، به اشتباه تصور کرد که قادر به ایفای نقش اساسی در تغییر وضعیت جنگ سوریه نیستند.
 
در نهایت، تحلیل‌های بشار اسد در بسیاری از موارد به دلیل غفلت از ابعاد گسترده‌تری از بحران و نادیده گرفتن تحولات جهانی و منطقه‌ای، منجر به اشتباهات استراتژیک وی در حکمرانی شد.  

سیر تحولاتی که بدان اشاره شد جملگی بر گزاره «سقوط اسد» صحه می‌گذارد و به رغم توصیه‌ها و هشدار‌هایی که توسط دوستان سوری به او داده شد ولیکن در کنار یک جنگ فرسایشی ۱۴ ساله و بی‌رمقی یک ارتش مستهلک برای مقاومت، جامه استعفا و خروج از پایتخت را بر تن اسد کرد و با وضعیتی نامشخص آینده سیاسی سوریه به دست گروه مسلح تحریر‌الشام افتاد.  

در نهایت این پرسش به میان می‌آید که در دوران پسا اسد تکلیف سوریه چه خواهد شد؟

باید گفت پیش‌بینی در این فقره خیلی زود است چرا که باید دوران گذار را پشت سرگذاشت. با وجود این نحوه آغاز مسالمت‌آمیز انتقال قدرت می‌تواند انسان را به آینده سوریه خوشبین سازد.  اما ابومحمد جوالنی سرکرده تحریرالشام یک متغییر مهم در معادلات پیش‌روی مردم سوریه محوسب می‌شود.

 باید دید زاویه نگاه جوالانی به کدام سو است؛ اروپا، آمریکا و شاید هم آنکارا آن هم با سبقه متضاد اخوانی – علوی ا؟! که خود این متغییر باز هم منطقه را آبستنی دوباره از تعارضات خواهد کرد.  

پس بنابراین بیم آن می‌رود که روند سیاسی سوریه با خروج بی‌برنامه رئیس جمهورش در ورطه کرد‌ها از جناح کاخ سفید، علوی‌ها بزرگترین اقلیت شیعی و مخالفان مسلح اسد که احتمالا زیر پرچم اردوغان سینه خواهد زد گرفتار شود.

+

آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn