سخنان مسعود پزشکیان در صحن علنی مجلس، احتمالاً صریحترین سخنان یک رئیسجمهور درباره آثار مخرب تحریمهای اقتصادی بر زندگی جوانان است. پزشکیان که در روزهای گذشته برای معرفی وزرای پیشنهادی خود در جمع نمایندگان مجلس حضور داشت، در سخنانی صریح گفت: «اگر صدای مردم بهموقع شنیده نشود سرخوردگی و ناامیدیهای فزاینده شکل میگیرد و نتیجه آن نابودی اعتماد و سرمایه است.»
خیلی کم پیش آمده که مقامات ارشد درباره مشکلات کشور به صراحت سخن بگویند اما مسعود پزشکیان با طرح این پرسش که «چرا چند دهه بعد از انقلاب هنوز نتوانستیم مشکلات اقتصادی را حل کنیم؟» گفت: «کشور در شرایط خطیر و مردم در وضعیت سخت اقتصادی قرار دارند.» رئیسجمهور همچنین با اشاره به آثار مخرب تحریمهای اقتصادی بر زندگی نسل جوان گفت: «جوان ۲۲ساله امروز معترض است؛ او نیمی از عمر خود را در تحریمهای شدید اقتصادی گذرانده و آثارش را لمس کرده است.» آقای پزشکیان افزود: «جوان امروز هر سال شاهد کاهش رفاه خود و خانواده خود است.» با این مقدمه هفته نامه تجارت فردا در گفتوگو با مریم زارعیان، جامعهشناس به این پرسش پاسخ میدهیم که تحریمها بر زندگی و کسبوکار جوانان چگونه اثر میگذارند؟
* جوانان به عنوان موثرترین نیروی پیشران کشور در سیاستهای رسمی به فراموشی سپرده شدهاند و مطالباتشان طنینی در فضای سیاسی ندارد. به نظر شما مطالبه نسل جدید چیست و سیاستمداران چه مسئولیتی در برابر جوانان دارند؟
من ابتدا تعریفی درباره جمعیت جوان ارائه میکنم و در ادامه توضیح میدهم که مطالبه نسل جدید از نظام حکمرانی چیست. مفهوم جوانی و جوان بودن یک برساخت اجتماعی و معنای اجتماعی است؛ به این معنا و مفهوم که جوانی نهتنها از یک فرهنگ به فرهنگی دیگر، از یک محل به محل دیگر حتی از یک خانواده به خانواده دیگر هم میتواند متغیر باشد، میتواند بر اساس جنسیت، اعضای خانواده، طبقه اجتماعی، اقتصادی، این مفهوم با همدیگر تفاوت داشته باشد.
به عبارت دیگر، ما میتوانیم از یک گروه کلی تحت عنوان جوانان یاد کنیم، اما باید به این مسئله توجه کنیم که حتی در یک جامعه هم این جوانان تجارب یکسان و مشترکی ندارند و طیف وسیعی از ترسها و نگرانیها دارند که با هم دیگر بعضاً متفاوت است و برای هر جوانی از هر طبقه اجتماعی، اقتصادی این نگرانیها و ترسها متفاوت است. به عبارت دیگر دوره جوانی علاوه بر خصلتها و دلالتهای فیزیولوژیک، یکسری دلالتها و ویژگیهای اجتماعی دارد که در بستر اجتماعی، فرهنگی که آن فرد در آن قرار دارد، با هم دیگر متفاوت است. اما سوال کردید که مطالبات این نسل از نظام حکمرانی چیست؟ به نظرم مطالبه اصلی این نسل، زندگی عادی است و انتظار دخالت کمتر در زندگی و کسبوکارش را دارد. جوانان در هر کشوری انتظار دارند که بستر لازم برای تحصیل و کارشان فراهم شود. اما موضوع این است که جامعه ایران طی سالهای اخیر، بهطور مرتب با کاهش درآمد سرانه مواجه شده و چشمانداز ما رسیدن به درآمد سرانه کشورهایی مثل بنگلادش و پاکستان و هند است. در این شرایط تورم باعث کوچک شدن سفره مردم شده و بیشتر از همه کودکان در حال رشد و جوانان در معرض خطر هستند.
* حتماً سخنان آقای پزشکیان را درباره اثر تحریمها بر زندگی جوانان شنیدهاید. به نظر شما نسبت تحریمهای اقتصادی با جمعیت جوان کشور چیست و بهطور مشخص تحریمها چه اثری بر زندگی و کسبوکار جوانان گذاشته است؟
هدف از تحریمهای اقتصادی قرار دادن کشور تحریمشده در تنگنای اقتصادی و فشار آوردن به نظام سیاسی است. به این شکل که شرایط بد اقتصادی باعث شکلگیری اعتراضهای داخلی شود و در نتیجه به نظام سیاسی فشار وارد آید. تصور کشور تحریمکننده این است که نیروی پیشران اعتراضها میتواند جمعیت جوان کشور تحریمشونده باشد. البته تجاربی در برخی از کشورها و از جمله کشور خودمان نشان میدهد که نتیجه تحریم، با وجود تصورات اولیه کشور تحریمکننده، به جای فشار بر نظام سیاسی، فشار گسترده بر عامه مردم و تضعیف شدید زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی جامعه را سبب میشود و در حالی که کیفیت جامعه ضعیف میشود، فقر و نابرابری در آن جامعه گسترش پیدا میکند، در کنار آن نظام سیاسی، همچنان با همان کیفیت قبلی به بقای خودش ادامه میدهد و تحریمها تنها بدنه جامعه و بهخصوص جمعیت جوان را تحت فشار مضاعف قرار میدهد. برای داشتن دید دقیقتر درباره تاثیرات تحریمها بر جامعه به مطالعاتی که در این باره انجام گرفته اشاره میکنم.
نرخ رشد اقتصاد ایران در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، حدوداً پنج واحد درصد بود اما نرخ رشد اقتصاد کشور در دهه ۱۳۹۰ تقریباً صفر بود. این در حالی است که جمعیت از حدود ۷۵ میلیون نفر در سال ۱۳۹۰ به نزدیک ۸۹ میلیون نفر در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیده است. در نتیجه سطح رفاه جامعه به شدت کاهش پیدا کرده و درآمد سرانه ما طی این سالها به شدت کاهش پیدا کرده است. مردم ما فقیرتر شدند و طبقه متوسط کوچکتر شده است. نرخ رشد سرمایهگذاری هم همینطور بود. طوری که در دهه ۱۳۸۰ وضعیت خوبی داشتیم اما در دهه گذشته منفی شد و نرخ جبران استهلاک سرمایه هم به همین صورت، یعنی سرمایهای که ما مستهلک کردیم نتوانستیم آن را جبران کنیم و به چرخه تولید برگردانیم. این روند نزولی سرمایهگذاری باعث شد که درآمد سرانه مردم کاهش پیدا کرده، فقر در بین مردم افزایش پیدا کند و تورم در جامعه به صورت لجامگسیخته افزایش پیدا کند.
همه اینها نشان میدهد که جامعه وضعیت اقتصادی نابسامانی دارد و در کلیت خودش با مسئله اقتصادی بزرگی مواجه شده است. از طرف دیگر وضعیت نااطمینانی که نسبت به آینده در کشور وجود داشت باعث شد که سرمایه از کشور خارج شود و با خارج شدن سرمایه از کشور، ظرفیت اشتغالزایی کشور هم پایین میآید. در نتیجه بحران در ابعاد مختلف خودش را نشان میدهد؛ یعنی هم رشد اقتصاد و سرمایهگذاری کاهش پیدا میکند، هم اینکه بیکاری در جامعه با انواع مختلف افزایش پیدا میکند. وقتی که نرخ ارز بالا رفت، واحدهای تولیدی هم در کشور دچار مشکل شدند یعنی خود تحریمها همزمان با بالا رفتن نرخ ارز باعث شد که واحدهای تولیدی برای تامین مواد اولیه خودشان و تامین اولیه قطعات دچار مشکل شوند. این اتفاق دوباره به نوعی بیکاری و فقر را تشدید کرد. این نشان میدهد که وضعیت اقتصادی جامعه طی این سالها بسیار نگرانکننده شده که سقوط طبقه متوسط به زیر خط فقر، ماحصل این وضعیت است.
با این مقدمه به این موضوع میپردازم که بهطور مشخص، تحریمها چه اثری روی زیست جوانان گذاشت. اثرات تحریمها بر وضعیت اقتصادی جوانان کمی متفاوت از دیگر اقشار جامعه است. در حقیقت میتوان گفت جمعیت جوان بیشترین زیان را از تحریمها دیده است. یکی از این آثار، تشدید بیکاری است. ما از یک طرف با افزایش سطح تحصیلات در جامعه مواجه هستیم و از طرف دیگر، بیکاری به دلیل تحریمها تشدید شده و در نتیجه باعث میشود که احساس ناامیدی و بیآیندگی در جامعه مخصوصاً بین جوانان شکل گیرد. مطالعاتی که انجام شده نشان میدهد که جوانان مخصوصاً بین ۱۸ تا ۲۹سالگی از همه گروههای سنی ناراضیتر هستند. رشد اقتصادی منفی بیشترین تاثیر را در سرنوشت این گروه از جامعه داشته است، کسانی که در این رده سنی بودند، قرار بوده وارد بازار کار شوند، برای خودشان زندگی تشکیل دهند، یعنی در یک بازه زمانی قرار داشتند که میخواستند برای آینده خودشان کاری کنند، اما این تاثیرات منفی اقتصادی بیشترین اثر را بر آنها داشته است. آمارها نشاندهنده سطح پایین اشتغال به نسبت جمعیت است. همچنین شاهد کیفیت پایین اشتغال به نسبت سطح روبهرشد تحصیلات هستیم. بیکاری جمیعت جوان تنها بر زندگی فرد تاثیر نمیگذارد بلکه تمام اعضای خانواده به نوعی درگیر میشوند بهطوریکه هرکدام از اعضای خانواده برای فرزندشان پی کار میگردند.
به هر حال جوانان یکی از متضرران اصلی تحریمها هستند اما مسئله این است که تحریمها علاوه بر اینکه وضعیت اقتصادی و زندگی جوانان را تحت تاثیر قرار میدهد، زیان اصلی را متوجه نظام حکمرانی میکند چون درآمدهای دولت را به شدت کاهش میدهد. وقتی وضعیت دولت به خاطر کاهش درآمدها وخیم میشود، کیفیت کالای عمومی هم کاهش پیدا میکند و دولت از عرضه خدمات ضروری خود باز میماند که اینجا هم جوانان یکی از گروههای متضرر به حساب میآیند.
* به نظر شما نتیجه این وضعیت چیست؟
از پیامدهای آشکار این وضعیت، بیکاری و ناامیدی و سرخوردگی جوانان است که در نهایت به افسردگی بخش زیادی از جمعیت جوان منجر میشود یا افزایش مهاجرت را به دنبال دارد. این واقعیت تلخ است که جوانان در کشور ما به قدری ناامید شدهاند که علاقهای به ماندن در کشور ندارند و اغلب آنها هم که میمانند بیانگیزه و ناامید شدهاند. میل به مهاجرات به جایی رسیده که خانوادهها حتی برای کودکان مدرسهای و نوجوانان خود برای مهاجرت برنامهریزی میکنند؛ یعنی بیانگیزگی از گروههای اجتماعی بالاتر از دانشجویان و جوانان به سمت نوجوانان میل پیدا کرده و به دانشآموزان رسیده است. همچنین گروههایی که نسبت به مهاجرت انگیزهای نداشتند مثل کارگران، کشاورزان و حتی کارآفرینان امیدی به آینده ندارند و برای بهبود شرایط زندگی خودشان، ناگزیر برای مهاجرت برنامهریزی میکنند و از کشور خارج میشوند. اغلب ما افرادی را در نزدیکان خودمان میبینیم که یا مهاجرت کردهاند یا در اندیشه مهاجرت هستند و اگر هنوز موفق نشدهاند مهاجرت کنند، نسبت به نرفتن خود رضایت ندارند و فکر میکنند کاش رفته بودند. این یکی از اثرات این وضعیت نابسامان اقتصادی است.
مسئله دوم که وضعیت جامعه اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار میدهد و بیکاری جوانان و وضعیت اقتصادی نامطلوب جوانان به جامعه را تشدید میکند، افزایش رفتارهای مجرمانهای است که به دلیل وضعیت اقتصادی، ما شاهد آن هستیم. مثل موبایلدزدی، سرقتهای خرد و کوچک. تاسفبرانگیز این است که طی آماری که رئیس پلیس آگاهی چندی پیش ارائه میداد، میگفت ۵۰ درصد سارقان برای اولینبار مرتکب جرم میشوند. گرچه میتوانیم بگوییم این مسئله میتواند دلایل متعددی داشته باشد اما مهمترین عامل آن فقر و نداری شدید است که در واقع فرد را که اکثراً هم در سنین جوانی است وادار میکند از چرخه یک زندگی سالم خارج شود و وارد یک آسیب اجتماعی جدی شود. پیامد دیگر برای این رده سنی خودکشیهایی است که رخ میدهد و آمار بسیار نگرانکنندهای طی این سالهای اخیر از آن داریم. آمار پزشکی قانونی نشان میدهد خودکشیها بهطور قابل ملاحظهای افزایش پیدا کرده است. این خودکشیها حتی در اقشار فرهیخته جامعه، حتی کسانی که دارای تحصیلات عالی هستند هم میبینیم مثل خودکشی رزیدنتهای پزشکی، پرستارها یا هنرمندان. اکثراً این خودکشیها در رده سنی جوانان اتفاق میافتد. این مسئله بسیار نگرانکننده است. احساس ناامیدی، بیآیندگی و نداشتن افق روشن پیشرو باعث میشود فرد به مرحلهای برسد که عزیزترین داشته خود یعنی جانش را بگذارد تا از این وضعیت ناامیدی و استرس رها شود.
* گزارشهای اقتصادی نشان میدهد که یکی دیگر از پیامدهای تحریمها و انزوای بینالمللی برای جوانان ما، کاهش آمار ازدواج طی ۱۰ سال گذشته است. کاهش ازدواج چه ارتباطی به تحریمهای اقتصادی دارد؟
مطابق با بررسیها؛ آمار ازدواج طی ۱۰ سال گذشته کاهش چشمگیری داشته و سالبهسال این روند نزولی بوده و جمعیت جوانی که در سن ازدواج قرار داشتند تمایلی به ازدواج نداشتند. عدم تمایل به ازدواج و کاهش نرخ رشد ازدواج، با فرزندآوری هم رابطه مستقیم دارد. ما میبینیم که جمعیت کشور از یک طرف با شتاب بالا به سمت پیر شدن حرکت میکند و ما در یک وضعیت خطرناک از نظر جمعیتی قرار داریم ولی از طرف دیگر میبینیم که جوانان توانایی و علاقهای برای ازدواج کردن ندارند؛ البته اگر آن علاقه برای ازدواج هم وجود داشته باشد به علت نابسامانی شرایط اقتصادی، به علت اینکه فرد بیکار است و نمیتواند مخارج زندگی را تامین کند، ازدواج نمیکند. اگر قرار باشد سرپناهی را برای خانواده خود تامین کند باید ۱۵۰ سال منتظر بماند. در نتیجه تمایلی هم به ازدواج و پس از آن، فرزندآوری ندارد. حتی کسانی که وارد ازدواج میشوند، فشار شرایط اقتصادی بر آنها باعث شده تمایلی به فرزندآوری نداشته باشند؛ یعنی این معظلی است که نهتنها بر خود این جوانان تاثیر میگذارد بلکه تاثیر بسیار منفی بر سیاستهای دولت نیز دارد، بهطوری که رشد جمعیت متوقف شده و سیاستهای تشویقی که در نظر گرفتهاند نیز جوابگو نیست. سیاستهای تشویقی به تنهایی نمیتواند علت عدم تمایل به فرزندآوری را که وضعیت ناگوار اقتصادی و نداشتن امید اجتماعی برای بهبود شرایط است، بهبود ببخشد و تحت تاثیر قرار دهد.
* آیا مهاجرت جوانان ربطی به تحریمها دارد؟
پدیده مهاجرت چندبعدی است اما محصور شدن کشور به وسیله تحریمها یکی از عوامل تشدید مهاجرت است. مهاجرت وقتی رخ میدهد که بیشتر طبقات و اقشار اجتماعی تحت فشارهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی قرار میگیرند. وقتی بیکاری به جمعیت جوان فشار میآورد، وقتی نااطمینانی قدرت پیشبینی و سرمایهگذاری را از او میگیرد و زمانی که جوان، آیندهای پیشروی خود نمیبیند، مهاجرت میکند و این مهاجرت به زیان توسعه کشور است چون خروج نیروهای انسانی تحصیلکرده و نخبه که موتور پیشگام توسعه هر کشور است باعث توقف روند توسعه کشور میشود و حتی دست دولت را در مدیریت امور جاری هم میبندد و باعث میشود که دولت نتواند برای مدیریت بحرانهای جاری، از نیروی انسانی باکیفیت که برای رشد و پرورش آن هزینه شده، استفاده کند و عملاً ما دستتنها در این مسیر باقی میمانیم.
راهحل این مسائلی که جامعه و جوانان با آن مواجه هستند این است که ما بدانیم جز تنشزدایی با جهان و جذب سرمایهگذاری، ایجاد رونق اقتصادی، افزایش اشتغال و افزایش امید در جامعه راهحل دیگری برای این مسائل نداریم. ما نمیتوانیم صرفاً با سیاستهایی چون امیددرمانی واهی بتوانیم جامعه را برای حل مشکلات خود ترغیب کنیم. جامعه باید ببیند که نظام حکمرانی برای بهبود شرایط همان راهی را میرود که کشورهای دیگر رفتهاند و موفق شده و مسائلشان را حل کردند. برای بهبود شرایط خودمان ما هم ناگزیر هستیم همان راهی را برویم که بقیه کشورهایی که روزی در وضعیت ما قرار داشتند و با بحرانهای شبیه بحرانهای ما دستوپنجه نرم میکردند و امروز برای خودشان و جامعه خود مایه افتخار هستند، برویم و چاره دیگری برای کشور ما وجود ندارد.