ثبت جهانی آغاز راه است، نه پایانش 

در نوزدهمین جلسه اعضای این کمیته که در پاراگوئه درحال برگزاری است، نمایندگان کشور‌های مختلف بعد از چند‌بار عدم‌موافقت با پرونده «جشن مهرگان»، با ثبت جهانی این آیین باستانی ایرانی موافقت کردند. ایران دو‌بار در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۱ در ثبت جهانی این پرونده ناکام مانده بود، اما این‌بار، این پرونده که به‌صورت مشترک با تاجیکستان ارائه شده بود، رای آورد. یکی از دلایل ناکامی ایران در این پرونده این بود که یونسکو معتقد بود این جشن هم‌اکنون در تاجیکستان مفصل‌تر از ایران برگزار می‌شود و ثبت آن به‌نام ایران، توجیه ندارد. 

جشن مهرگان و سابقه تاریخی آن
اما جشن مهرگان چیست و چه سابقه‌ای دارد؟ مهرگان جشنی بوده است که ایرانیان آن را در زمان اعتدال پاییزی برگزار می‌کرده‌اند. تقویم ایرانیان پیش از هخامنشیان دارای دو فصل تابستان و زمستان بوده است که نوروز، جشن آغاز سال جدید و فصل تابستان و مهرگان جشن آغاز نیمه دوم سال و فصل زمستان بوده است. براساس روایت‌های اسطوره‌ای که فردوسی در شاهنامه آن را ثبت کرده است، ایرانیان مهرگان را روز تاجگذاری فریدون یا روز به‌بند‌کشیدن ضحاک ستمکار در کوه دماوند می‌دانسته‌اند. گفته می‌شده است که فریدون پادشاه پیشدادی به‌خرمیِ به‌زیرکشیدن ضحاک، جشنی برگزار و قربانی کرد و به مردم نیز دستور این کار را داد؛ بنابراین سنت قربانی‌کردن در این روز نزد ایرانیان کاری پسندیده به‌شمار می‌رفت. همچنین به‌جهت ارتباط محکمی که میان این روز و آغاز پاییز و زمان شروع کشت وجود دارد، این جشن به‌نوعی جشن آغاز سال کشاورزان و دامپروران و آرزوی کشت‌و‌کاری خوب نیز بوده و با کشاورزی و محصولات آن پیوندی وثیق داشته است. در جشن مهرگان، مردم با یکدیگر دیدار می‌کنند، غذا‌های ویژ‌های می‌پزند و به تبادل هدایا می‌پردازند. همچنین در برخی مناطق، مراسمی مانند موسیقی نیز در این جشن برگزار می‌شود. 

جشن مهرگان در ایران امروز، بیشتر توسط هموطنان زرتشتی برگزار می‌شود، ولی برگزاری پراکنده آن در مناطق روستایی شمال ایران، به‌ویژه در استان‌های گیلان، مازندران و گلستان و اجتماعات متعلق به زرتشتیان در استان‌های تهران، یزد، فارس، کرمان، سیستان و بلوچستان، البرز و خوزستان همچنان برپا می‌شود. 

در شکل امروزی برگزاری جشن، همچنان حضور سفره مشترک و غذا و موسیقی نقش دارد و خوراکی‌های مختلفی، چون انار، هندوانه، گلابی، لیموترش، انگور، خوارو‌بار، سیب، برنج و گندم در این جشن به‌واسطه زمان برگزاری آن در پاییز، اهمیت دارد. 

پرونده‌ای که رفت و برگشت
همچنان که گفتیم این پرونده دو بار بازگردانده شد و علیرضا حسن‌زاده، مدیر ایرانی این پرونده در گفتگو با ایسنا معتقد است که کم‌لطفی‌هایی هم نسبت به این پرونده شده است و عمده‌ترین مشکل را در این ناکامی، ضعف در دیپلماسی عمومی می‌داند. ضمن این‌که در پرونده مهرگان پیچیدگی‌ها و ظرافت‌هایی وجود داشت که درک آن برای کارشناسان یونسکو چندان ساده نبود و به‌همین دلیل آن‌ها برای تایید مهرگان به‌راحتی ترغیب نمی‌شدند. در تاجیکستان مهرگان به شکل جشن شکرگزاری محصول برگزار می‌شود و بیان‌های فرهنگی و نمادین آن در دو کشور متفاوتند و همین پرونده را دارای پیچیدگی‌های فنی خاص خود کرده بود، ولی سرانجام گره باز شد و کارشناسان به ثبت جهانی این آیین باستانی رای دادند. 

یک ساز زیبا و تاریخی
دیگر پرونده‌ای که ایران موفق شد در اجلاس پاراگوئه آن را ثبت کند، «مهارت ساختن و نواختن رباب» بود که با مشارکت کشور‌های ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان تهیه و تدوین شده است. این پرونده هم دو سال قبل مطرح شده بود، اما آن‌زمان موفق به ثبت جهانی نشد. رباب با نام پارسی «رواوه» بیش از یک‌هزار سال قدمت دارد. 

در توضیح پرونده «هنر ساختن و نواختن رباب» آمده است: رباب، یک‌ساز بسیار زیبا در فرهنگ موسیقی ایرانی است که نقش مهمی در حفظ و ترویج هنر موسیقی در ایران دارد. این ساز، بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی جامعه ایران است که حامل سنت‌های مردم بوده و از طریق موسیقی، جشن‌ها و آیین‌ها، جوامع گوناگون را به یکدیگر پیوند می‌دهد. 

این‌ساز به‌عنوان عنصری وحدت‌بخش، همبستگی را تقویت کرده، پیوند‌های اجتماعی را استحکام می‌بخشد و تبادل فرهنگی را ترویج می‌دهد. بدنه رباب بیشتر از تنه‌های خشک‌شده درخت توت تشکیل شده است. روش‌های پایدار در ساخت این‌ساز نیز به رفاه جامعه و پویایی فرهنگی کمک می‌کند. این عنصر به‌عنوان پایه‌ای از موسیقی آبا و اجدادی برای جوامع و مردم محلی به‌شمار می‌رود و در بین نوازندگان محلی و مقامی ایران از احترام بالایی برخوردار است. همچنین، این عنصر در موسیقی سنتی ایران و ارکستر ملی به‌طور گسترده اجرا می‌شود. 

رباب و آداب و رسوم مربوط به آن در شرق ایران، به ویژه در جوامع افغانی، بلوچ، زابلی (سیستانی)، خراسانی، نقش‌بندی، چشتی، قادری و سهروردیه، مولفه فرهنگی مهمی است. 

فردوسی و رباب
رد‌پای رباب در دست‌نوشته‌ها و کتیبه‌های کهن برجای مانده از تمدن سیستان، وجود دارد. کتیبه کشف‌شده در شهر سوخته به‌عنوان قدیمی‌ترین سند، نوازندگانی را نشان می‌دهد که در‌کنار هم می‌نوازند و کشف این تصویر گلی، تاریخ استفاده بشر از ساز را متحول کرده است. 

این‌ساز که از چوب، پوست، زه یا نخ نایلون ساخته می‌شود، با اشکال یک‌سیمه، دو‌سیمه و سه‌سیمه در قدیم وجود داشته و جنس تار‌های آن از ابریشم یا موی اسب بوده است و ابداع آن را به هنرمندان ایرانی نسبت داده‌اند. در شاهنامه، بار‌ها نام رباب آورده شده است، از جمله در این بیت‌ها:
در آن خانه سیصد پرستنده بود/ همه با رباب و نبید و سرود
به مرو اندر از بانگ چنگ و رباب/ کسی را نبد هیچ آرام و خواب
همه شب ز آواز چنگ و رباب / سپه را نیامد بر آن دشت، خواب

و همان گونه که در این بیت‌ها می‌بینیم، به‌صورت گروه‌نوازی و به‌همراه دیگر ساز‌های منطقه همچون، قیچک، تنبورک و دهلک نواخته می‌شود و از مقام‌های مرسوم این مناطق که بیشتر با ساز رباب نواخته می‌شود می‌توان به جوگ، کلیان، بهاری، بهروی، درباری، سارنگ، ذهیری، راست‌ساز، خرمنی‌ساز، جاران، شیربام و گوربام اشاره کرد. در موسیقی امروز ایران، نام بیژن کامکار با رباب نوازی گره خورده است. 

تقویت دیپلماسی عمومی در ایران فرهنگی

ایران پیش‌تر موفق شده بود، مهارت سنتی قالی‌بافی در کاشان، ردیف موسیقی ایرانی، تعزیه، موسیقی بخشی‌های خراسان، نقالی و داستان‌سرایی نمایشی در ایران، نوروز، هنر ساختن و نواختن کمانچه، آیین‌های پهلوانی یا زورخانه‌ای، مهارت ساخت و نواختن دوتار، دانش ساخت لنج، فرهنگ پخت و تقسیم نان لواش، قالی‌شویان، مهارت‌های سنتی قالی‌بافی در فارس، چوگان، نگارگری ایرانی، آیین زیارت کلیسای تادئوس، برنامه ملی پاسداری از هنر خوشنویسی، یلدا/چله، هنر ساختن و نواختن عود، هنر سوزن‌دوزی ترکمن، پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم، هنر تذهیب، افطار و سنت‌های فرهنگی و اجتماعی آن و جشن سده را در فهرست میراث ناملموس یونسکو ثبت کند. امروز هم دو سنت فرهنگی جدید به این فهرست اضافه می‌شود، اما نکته اینجاست که ثبت را نباید پایان کار دانست بلکه با ثبت میراث ناملموس تازه کار آغاز می‌شود. دولت باید زمینه‌های لازم برای برگزاری آیین‌ها و حمایت از میراث ناملموس را برای نهاد‌های غیردولتی فراهم و از آیین و عنصر آن حمایت کند. برای مثال ما چندسالی است که جشن سده را ثبت کرده‌ایم، ولی آیا برگزاری مراسم آن در شهر‌های مختلف، با شکوه و تبلیغات و زمینه‌سازی لازم انجام می‌شود؟ آیا زمینه‌های لازم برای بهره برداری از این آیین‌ها و سنت‌ها برای گردشگری و معرفی جهانی آن‌ها صورت گرفته است؟ اگر قرار باشد مراسمی مانند جشن سده به‌صورت محدود و پراکنده بدون تبلیغات وسیع و حضور گردشگران خارجی برگزار شود، چه‌دلیلی برای ثبت آن وجود دارد؟ همین امروز چند برنامه ویژه برای رباب‌نوازی در سطح کشور برگزار می‌شود و آیا چنین برنامه‌ای به‌صورت ویژه در جشنواره موسیقی فجر امسال تدارک دیده شده است؟

ثبت عناصری، چون سده، یلدا، مهرگان، رباب و… حوزه ایران فرهنگی را منسجم‌تر و به هم نزدیک‌تر خواهد کرد و می‌تواند ابزاری در دیپلماسی عمومی و تقویت پیوند‌های فرهنگی میان کشور‌های منطقه باشد و دولت باید از این فرصت، بهتر و با سرمایه‌گذاری وسیع‌تر حمایت کند. باید دید که در این راه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت امور خارجه چقدر می‌توانند هماهنگ و همدل اقدام کنند.

+

آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn