حسن روشن کاپیتان اسبق تیم استقلال و گلزن ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین درباره سانحه رانندگی وحشتناکی که در نزدیکیهای شهر ساری مرکز استان مازندران برای او اتفاق افتاد حرف زد و در این باره نکات جالبی را بازگو کرد.
قبل از تصادف کجا بودید و چه شد که این حادثه برای شما رخ داد؟
من به اتفاق دو تن از دوستانم در اداره ثبت استان مازندران برای صرف ناهار در مسیر شهر ساری توقف کرده بودیم بعد از اینکه ناهار را خوردیم من پشت فرمان نشستم و مثل همیشه در مسیر بودم که متاسفانه یک لحظه که اصلاً نمیدانم چه زمانی و چه لحظهای بود چشمانم سنگین شد و خوابم برد. بعد با یک صدای وحشتناک از هوش رفتم و دیگر چیزی نفهمیدم.
اطرافیانتان در این باره چه گفتند و در آن لحظه چه اتفاقی افتاده بود! آیا با مانعی برخورد کردید یا با ماشینی از روبرو تصادف شد؟
خیر در این باره باید بگویم خدا واقعاً به مردم هم رحم کرد که من آسیبی به کسی نزدم چون لحظهای که خوابم میبرد، ماشین به کنار جاده میرود و به یک اتومبیل مشکی که در پارک بود برخورد میکند. چون نسبتاً سرعت ماشین زیاد بود شدت تصادف زیاد میشود و من از هوش میروم.
کمربند ایمنی را بسته بودید؟
بله کمربند را بسته بودم. میگفتند اگر کمربند را نبسته بودم ممکن بود اتفاقات بدتری رخ بدهد.
چه زمانی به هوش آمدید؟
من هنگامی به هوش آمدم که دیدم دارند مرا از داخل ماشین به بیرون میکشند اما دوباره از هوش رفتم و سپس داخل درمانگاه به هوش آمدم. واقعا باید از تلاش بیوقفه برو بچههای درمانگاهی که مرا آنجا برده بودند تشکر کنم و از اینجا بگویم که دستشان را میبوسم. بابت اتفاقی هم که برای اتومبیلی که به آن زدم افتاد واقعاً خجالت زدهام. امیدوارم مرا ببخشند البته تمام خسارتی که زدهام را جبران خواهم کرد.
چرا بعد از صرف ناهار استراحت نکردید؟
متاسفانه عجله داشتیم و این همان اشتباهی بود که من همیشه خودم به دیگران توصیه میکنم انجام ندهند ولی این بار خودم مرتکب آن شدم. واقعاً نباید در چنین شرایطی آن هم در سن و سال من کسی پشت فرمان بنشیند. دیگر پیر شدم ولی البته نمیخواهم قبول کنم.
بعد چه اتفاقی افتاد و چگونه به تهران منتقل شدید؟
آنجا متوجه شدم که یک دندان و نصف دیگری از یک دندان دیگرم شکسته است و البته دندههایم هم دچار شکستگی شده بود. دو دنده من دچار شکستگی شده و زانویم به شدت ضرب دیده بود ولی خدا را شکر به پایم آسیبی نرسید. بعد از این معاینات ابتدایی و عکسهایی که از من گرفتند مرا با یک دستگاه آمبولانس به تهران منتقل کردند و به بیمارستان شهدای تجریش آمدیم. دیشب(یکشنبه شب) حول و حوش ساعت ۶ بود که از شمال به تهران رسیدم و بلافاصله توسط پرسنل زحمتکش بیمارستان شهدای تجریش مورد استقبال قرار گرفتم.
معاینات چه وضعیتی را برای دندههایتان مشخص کرد؟ آیا شکستگی دندهها به اندام داخلیتان هم آسیب زده است؟ برای قلب یا ریههایتان مشکلی به وجود نیامده است؟
خیر! همانطور که گفتم چون کمربند ایمنی را بسته بودم بر اثر شدت برخورد با فرمان اتومبیل دندههایم دچار شکستگی شده بود اما از جای خودش خیلی جابجا نشده بود که به اندام داخلی جراحتی وارد کند. باز هم میگویم که خدا خیلی به من رحم کرد و هم البته به مردمی که آن اطراف بودند و ممکن بود من در مسیر آنها را زیر بگیرم.
تا چه زمانی قرار است در بیمارستان بمانید؟
فعلاً وضعیت خیلی بدی دارم چون دندهها را نمیتوانند گچ بگیرند و آنها هم خیلی شدید درد میکنند باید استراحت مطلق داشته باشم تا اینها جوش بخورند. فعلاً نمیدانم تا چه زمانی در بیمارستان بستری خواهم بود ولی به هر حال اوضاعم چندان رو به راه نیست و از همه عزیزانی که میشناسم التماس دعا دارم. دعای کنید هرچه سریعتر به شرایط عادی برگردم و مرخص شوم. من آدم استراحت کردن و خوابیدن نیستم.
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.