آخرین راه نجات برای رهایی از ناترازی برق/ درمان با نسخه پاکستان؛ چگونه اعتماد به خورشید جواب داد؟

به گزارش اقتصادنیوز، احتمالاً شما هم در روزهای گذشته شاهد قطعی برق در منازل و مشاغل خود بوده‌اید. آنچه اقتصاد آینده کشورها را رقم می‌زند در گرو انرژی است و این اثرگذاری بیش از همه خود را در کشورهای در حال توسعه نشان خواهد داد. پاکستان نیز مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه چندین سال است که با بحران شدید انرژی دست‌وپنجه نرم می‌کند. تقاضا برای انرژی به دلیل رشد جمعیت، شهرنشینی و صنعتی شدن همچنان رو به ‌افزایش است، در حالی که عرضه منابع انرژی متعارف ناکافی است. این کسری انرژی موجب قطع مکرر برق، اختلال در رشد اقتصاد، اختلال در زندگی روزمره و مانع از پیشرفت تکنولوژی شده است. در این زمینه، بهره‌مندی از منابع انرژی جایگزین راه‌حلی قانع‌کننده برای رسیدگی به بحران انرژی پاکستان ارائه می‌دهد. بحران انرژی پاکستان یک موضوع طولانی‌مدت و چندوجهی است که به طور قابل توجهی مانع از رشد و توسعه اقتصادی این کشور شده است. پاکستان شاهد بحران حاد انرژی در ماه‌های تابستان از ماه می تا آگوست ۲۰۲۳ بود. کمبود برق به هفت هزار مگاوات افزایش یافت و تقاضا به ۲۸۲۰۰ مگاوات رسید، در حالی که عرضه برق ۲۱۲۰۰ مگاوات بود.

در دسترس بودن انرژی با افزایش تولید ناخالص داخلی مرتبط است و همچنین به افزایش کیفیت زندگی کمک می‌کند. در همین حال، پاکستان به دلیل عدم پاسخگویی به تقاضای فزاینده جمعیت روبه‌رشد خود و توسعه صنایع و کشاورزی، از کمبود شدید انرژی رنج می‌برد. برای غلبه بر این کمبود انرژی، اصلاحات متعددی در اواخر دهه ۱۹۹۰ انجام شد تا یک سیستم انرژی پایدار ایجاد شود که دسترسی مطمئن به انرژی را تضمین کند. این اصلاحات شامل دگرگونی‌های ساختاری، نوآوری‌های سازمانی و تحولات نظارتی بود.

تحت دگرگونی ساختاری، یک شرکت دولتی به صورت عمودی تفکیک شد، که سبب انتقال ساختارهای تجاری، یعنی تغییر از یک سیستم انحصاری به یک مدل خریدار واحد شد. در مقابل، نوآوری‌های سازمانی باعث ایجاد نهادهای اداری مانند متصدیان بازار و تنظیم‌کننده‌ها شد. به‌رغم همه این مبارزه‌ها و اصلاحات، بخش انرژی در پاکستان هنوز تحت فشار است. بر اساس گزارش‌های بانک جهانی، پاکستان همچنان با کمبود انرژی مواجه است. به همین دلیل، مصرف‌کنندگان خانگی شهری مجبورند با قطعی انرژی (ریزش بار) از ۸ تا ۱۲ ساعت در روز مواجه شوند. مشکل کمبود انرژی در پاکستان در مناطق روستایی که مردم با قطعی انرژی برای حدود ۱۵ تا ۱۶ ساعت در روز مواجه هستند، ویرانگرتر است.

به گزارش تجارت فردا، این کمبود عظیم انرژی موجب افزایش تعرفه‌ها، افزایش بدهی‌های دایره‌ای و بدتر شدن کیفیت زندگی می‌شود (بدهی دایره‌ای زمانی اتفاق می‌افتد که یک واحد تجاری که در جریانات نقدی خود با مشکل مواجه است، پرداخت به تامین‌کنندگان و بستانکاران خود را متوقف کند. بنابراین، مشکلات در جریان نقدی یک واحد تجاری، به بخش‌های دیگر زنجیره پرداخت سرازیر می‌شود). علاوه بر این اثرات، عملکرد کلی بخش انرژی را نیز به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد و وضعیت هشداردهنده‌ای برای رشد اقتصاد ایجاد می‌کند. پیامدهای افزایش کمبود انرژی برای مصرف‌کنندگان صنعتی، خرده‌فروشی و کشاورزی بسیار زیاد بوده است. اقتصاد پاکستان در اثر ناترازی برق عملاً فلج شده است. تنها در بخش نساجی، حدود ۴۰ درصد از مشاغل تولیدی به شدت آسیب دیده‌اند.

عوامل مختلفی از جمله برنامه‌ریزی نامناسب، نیروگاه‌های منسوخ با سیستم‌های انتقال ناکارآمد، و حکمرانی ضعیف، برخی از دلایل اصلی سقوط بخش انرژی پاکستان هستند. علاوه بر این عوامل، نفوذ سیاسی، بی‌ثباتی و عدم سرمایه‌گذاری اساسی، موانع زیادی در راه‌اندازی پروژه‌های آبی ایجاد می‌کنند و اتکا به سایر منابع گران‌قیمت انرژی مانند سوخت‌های وارداتی و ذخایر گاز طبیعی را افزایش می‌دهند که یکی از دلایل اصلی این بحران انرژی و افزایش تعرفه انرژی هستند. وابستگی بالا به سوخت و احتراق گاز طبیعی برای تولید انرژی نیز مشکلات زیادی در زمینه مسائل بهداشتی ایجاد کرده و سطح آلودگی را در پاکستان افزایش می‌دهد. بر اساس گزارش بانک جهانی، نسبت استفاده فعلی از مخازن سوخت و گاز طبیعی در تولید انرژی، سبب حذف این مخازن تا پایان سال ۲۰۲۵ شده و تا سال ۲۰۳۰، گاز طبیعی پاکستان تمام خواهد شد.

انرژی سبز می‌تواند در این زمینه بسیار کمک‌کننده باشد. علاوه بر این، عرضه مستمر آن باعث افزایش کیفیت زندگی و در واقع توسعه اقتصادی یک کشور می‌شود. بخش برق در پاکستان به دلیل عدم تعادل میان تقاضا و عرضه انرژی به طور مداوم تحت فشار است. از نظر جغرافیایی پاکستان از نظر منابع انرژی تجدیدپذیر پراکنده، یعنی باد و خورشید و… دارای فراوانی است. به‌کارگیری صحیح چنین منابعی می‌تواند راه‌حلی عالی برای غلبه بر ناترازی انرژی فعلی در پاکستان باشد.

برقِ ناتراز

عدم تعادل (ناترازی) در بازار انرژی زمانی رخ می‌دهد که تقاضا برای برق با عرضه همسو نباشد. این موضوع می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله تغییرات فصلی در مصرف انرژی، افزایش غیرمنتظره تقاضا یا عرضه، و اختلال در زیرساخت‌های انرژی مانند شبکه‌های برق. یکی از عوامل موثر در عدم تعادل، رشد منابع انرژی تجدیدپذیر مانند انرژی باد و خورشید است که به شرایط آب‌وهوایی متغیر متکی هستند، بنابراین پیش‌بینی آن نسبت به منابع انرژی سنتی مانند زغال سنگ یا گاز دشوارتر است.

در حال حاضر، عدم تعادل در بازار انرژی مشکل ایجاد می‌کند زیرا می‌تواند ثبات شبکه برق را به خطر بیندازد. هنگامی که کمبود یا مازاد انرژی غیرمنتظره رخ می‌دهد، می‌تواند موجب قطع برق، تحمیل هزینه‌های بالاتر برای شرکت‌های انرژی و حتی اختلال در عرضه به مشاغل و مصرف‌کنندگان شود. علاوه بر این، عدم تعادل می‌تواند سبب استفاده ناکارآمد از منابع انرژی و انتشار بیشتر دی‌اکسید کربن شود، زیرا ممکن است نیروگاه‌ها برای تامین برق اضافی نیاز به فعال شدن سریع داشته باشند.

امکان ذخیره انرژی در شبکه برق وجود ندارد؛ بنابراین، عرضه و تقاضا باید همیشه کاملاً متعادل باشند. اگر برق بیش از حد در شبکه وجود داشته باشد، این خطر وجود دارد که مثلاً چراغ‌های شما خراب شوند. اگر برق در شبکه خیلی کم باشد نیز خطر قطع برق وجود دارد.

بنابراین در مجموع، عدم تعادل در شبکه انرژی زمانی به وجود می‌آید که بین عرضه و تقاضای برق ناسازگاری وجود داشته باشد که این امر، سبب مازاد یا کمبود برق می‌شود. این تراز نبودن می‌تواند از طریق عوامل مختلفی ایجاد شود، از جمله:

۱- تقاضای در حال نوسان: افزایش غیرمنتظره در مصرف برق -مانند ساعات اوج بار، رویدادهای شدید آب‌وهوایی (مانند موج گرما یا جبهه‌های سرد)، یا رویدادهای خاص- می‌تواند بر عرضه موجود غلبه کند و یک عدم تعادل موقت ایجاد کند.

۲- کمبود عرضه: کاهش ناگهانی در تولید انرژی، چه به دلیل قطعی نیروگاه، چه نوسانات انرژی تجدیدپذیر یا اختلال در تولید، می‌تواند باعث شود عرضه کمتر از تقاضا باشد و عدم تعادل منفی ایجاد کند.

۳- تولیدات تجدیدپذیر وابسته به آب‌وهوا: منابع انرژی تجدیدپذیر، به ویژه انرژی خورشیدی و باد، به شرایط آب‌وهوایی بسیار حساس هستند. کاهش سرعت باد یا پوشش ابری می‌تواند به طور قابل توجهی تولید را کاهش دهد و باعث عدم تعادل شود، به خصوص اگر اپراتورهای شبکه به شدت به انرژی‌های تجدیدپذیر متکی باشند.

۴- محدودیت‌های زیرساخت شبکه: محدودیت در ظرفیت انتقال یا ازدحام شبکه محلی می‌تواند از توزیع کارآمد برق جلوگیری کند و باعث عدم تعادل میان مناطق با عرضه مازاد و مناطق با تقاضای بالاتر شود.

۵- خطاهای پیش‌بینی: تقاضای انرژی و تولید، از قبل برای اطمینان از تعادل شبکه پیش‌بینی می‌شوند. اگر این پیش‌بینی‌ها نادرست باشند -یا برآورد بیش از حد تقاضا یا دست‌کم گرفتن عرضه-، ممکن است عدم تعادل رخ دهد. به عنوان مثال، کاهش غیرمنتظره در تولید انرژی‌های تجدیدپذیر یا پیش‌بینی‌های نادرست تقاضا می‌تواند ثبات شبکه را مختل کند.

اثر ناترازی انرژی بر صنعت و اقتصاد

دلایل مختلفی برای بحران برق در کشورهای مختلف وجود دارد، مانند بازارهای انرژی غیرقابل تنظیم در شیلی و کالیفرنیا، بلایای انرژی هسته‌ای در فوکوشیما، ژاپن، بحران اقتصاد کلان در آرژانتین، سرمایه‌گذاری کُند و افزایش سریع تقاضای برق در بخش برق در بنگلادش یا خشکسالی‌های طولانی که بر تولید انرژی برق‌آبی در برزیل و نپال تاثیر می‌گذارد.

برای توسعه اقتصادی هر کشوری، نقش برق بسیار چشمگیر است. تاثیر توسعه‌ایِ یک بخش انرژی قابل اعتماد، نه‌تنها بر بهره‌وری سرمایه، بلکه با این واقعیت که در کشورهای در حال توسعه مصرف برق نشانه‌ای از سلامت است، قابل احساس است. در برزیل، صنعت آلومینیوم همراه با سایر صنایع از سخت‌ترین تاثیر سهمیه‌بندی برق و کمبود شدید آن رنج برد که صنعت کاغذ را نیز تحت تاثیر قرار داد و باعث کاهش سرمایه‌گذاری خارجی شد.

در اثر اتوماسیون‌ (خودکارسازی)، بیشتر فرآیندهای صنعتی و تولید صنعتی تا حد زیادی به برق وابسته شده است. به همین دلیل، قطع برق تاثیر منفی بر صنایع در کامرون دارد. تامین برق از خارج می‌تواند پرهزینه باشد؛ اما با انجام این کار، شرکت‌های چینی توانستند از تلفات قابل توجه بهره‌وری جلوگیری کنند و در نتیجه افزایش کسری برق، مشخص شد که هزینه تولید واحد از سال ۱۹۹۹ به بعد هشت درصد افزایش یافته است.

کمبود انرژی بر کسب‌وکارهای کشورهای در حال توسعه تاثیری بسزا دارد. به طور کلی انرژی نقش مهمی در بخش‌های مختلف مانند تجارت، تولید، بهداشت، آموزش، کشاورزی و سایر بخش‌های خدماتی ایفا می‌کند. انرژی به عنوان یک ضرورت زندگی تاثیر بسزایی در رشد اقتصاد دارد و دلیلی برای اعتلای اجتماعی است. انرژی عامل اصلی توسعه و پیشرفت یک کشور است. در کنار پاکستان، بسیاری از کشورهای جهان‌سوم از اثرات نامطلوب بحران انرژی رنج می‌برند. در این کشورها، چنین بحران‌هایی بلای جان بخش صنعت شده، صادرات را به حداقل رسانده، روند سرمایه‌گذاری خارجی را معکوس کرده، بازده کشاورزی را کاهش و قیمت‌ها را افزایش داده و موجب افزایش بیکاری و تعطیلی کسب‌وکارها شده است.

عرضه ضعیف برق بر سودآوری و بهره‌وری شرکت‌ها تاثیر منفی می‌گذارد و در نتیجه اقتصاد محلی را مختل می‌کند. همچنین بر توانایی آنها برای استفاده از صرفه‌جویی در مقیاس و سرمایه‌گذاری‌هایی که در ظرفیت تولیدی خود انجام می‌دهند تاثیر منفی می‌گذارد. محدودیت‌های عمده و مهمی که بخش‌های صنعتی با آن مواجه هستند، تامین برق ضعیف و قطعی طولانی‌مدت و مکرر انرژی و برق است. بانک جهانی در شاخص سهولت انجام تجارت در سال ۲۰۱۹، پاکستان را به دلیل بحران انرژی در رتبه ۱۰۸ از ۱۹۰ کشور قرار داد. طبق نظرسنجی سازمانی بانک جهانی (WBES)، برای تقریباً ۲۵ درصد از صنایع بزرگ و ۱۲ درصد از صنایع متوسط، کمبود برق محدودیت شدیدی برای انجام تجارت است. بخش برق پاکستان بدترین بحران را در تاریخ خود تجربه کرده است.

شبکه برق پاکستان

پاکستان معمولاً بیش از یک‌سوم از تقاضای برق سالانه خود را با استفاده از گاز طبیعی وارداتی تامین می‌کند که قیمت آن پس از تهاجم روسیه به اوکراین افزایش یافت.

تاخیر اخیر در دریافت وجوه تحت برنامه صندوق بین‌المللی پول (IMF) مشکلاتی برای این کشور برای خرید سوخت از خارج ایجاد کرد. محموله‌های سوخت بخش عمده‌ای از صورت‌حساب واردات پاکستان را تشکیل داده و ذخایر ارزی فعلی به سختی واردات یک‌ماهه را پوشش می‌دهد.

دولت به منظور صرفه‌جویی در مصرف انرژی، مراکز خرید، رستوران‌ها و بازارها را هر روز تا ساعت ۲۰:۳۰ تعطیل کرده و واردات نفت کوره را افزایش داده است تا چراغ‌های مدارس، بیمارستان‌ها و کارخانه‌ها در کشور ۲۲۰ میلیون‌نفری روشن بماند.

پاکستان ماه‌هاست که با قطعی برق چندساعته مواجه بوده و مناطق روستایی با قطعی طولانی‌تری نسبت به شهرها روبه‌رو بوده‌اند. در حالی که مدت ‌زمان قطع برق در طول زمستان کاهش یافته است، بسیاری از بخش‌ها همچنان با قطع برق برای صرفه‌جویی در هزینه سوخت مواجه هستند.

موج گرمای شدید در تابستان ۲۰۲۲ و به دنبال آن کمبود گاز در بحبوحه افزایش قیمت جهانی گاز طبیعی، موجب قطع برق فلج‌کننده در سراسر کشور شده است.

میلیون‌ها نفر در سراسر پاکستان، در ژانویه ۲۰۲۳ ساعت‌ها خاموشی را تحمل کردند. شبکه‌های برق زمانی که عدم تطابق زیادی میان تقاضا و عرضه وجود دارد، گاهی اوقات به دلیل تغییرات غیرمنتظره یا ناگهانی در الگوهای مصرف برق، از کار می‌افتند یا خراب می‌شوند. در موارد شدید، زمانی که شکاف میان عرضه و تقاضا از یک آستانه خاص فراتر می‌رود، تمام ایستگاه‌های تولید از شبکه خارج می‌شوند و در نتیجه خاموشی ایجاد می‌شود.

هنوز مشخص نیست که علت دقیق خرابی شبکه پاکستان چه بوده، اما فرکانس شبکه برق معمولاً زمانی کاهش می‌یابد که عرضه کمتر از تقاضا باشد. یکی از مسئولان این کشور در ژانویه ۲۰۲۳ به کانال ژئو تی‌وی گفت: برخی از ژنراتورهای برق در طول شب در زمستان به عنوان یک اقدام صرفه‌جویانه در هزینه از شبکه خارج می‌شدند، زیرا تقاضای برق کم است. هنگامی که ژنراتورهای برق در صبح روز بعد دوباره به شبکه بازگشتند، یک نوسان ناگهانی ولتاژ رخ داد که پس از آن واحدهای تولید برق یکی‌یکی خاموش شدند.

او نگفت که چه نوع ژنراتورهای برقی قطع شده‌اند، اما کمبود گاز در تاسیسات برق می‌تواند به طور بالقوه به انعطاف‌پذیری شبکه آسیب برساند.

تاسیسات گازسوز و نیروگاه‌های برق‌آبی معمولاً بهترین تجهیزات را برای رسیدگی به نوسانات ناگهانی تقاضای برق دارند، زیرا برق خروجی از این واحدها می‌تواند در عرض چند دقیقه افزایش یابد. سایر تاسیسات مانند آنهایی که با زغال سنگ یا سوخت هسته‌ای کار می‌کنند، به طور مداوم کار می‌کنند که این موضوع آنها را برای مقابله با نوسانات ناگهانی نامناسب می‌کند.

عوامل بحران ناترازی

۱- عدم سرمایه‌گذاری: یکی از دلایل اولیه بحران انرژی پاکستان، سرمایه‌گذاری ناکافی در بخش انرژی است. این کشور سرمایه‌گذاری قابل توجهی در ساخت نیروگاه‌های جدید یا ارتقای زیرساخت‌های موجود برای پاسخگویی به تقاضای روبه‌رشد انرژی انجام نداده است.

۲- بدهی دایره‌ای: موضوع بدهی دایره‌ای در بخش انرژی، بحران را تشدید می‌کند. این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که دولت یا مصرف‌کنندگان، پول شرکت‌های تولید برق را به موقع پرداخت نمی‌کنند که باعث کمبود بودجه برای سوخت و نگهداری می‌شود. در نتیجه، فرآیند تولید انرژی مختل می‌شود.

۳- اتکای بیش از حد به سوخت‌های فسیلی: ترکیب انرژی پاکستان به شدت به سمت سوخت‌های فسیلی، به ویژه گاز طبیعی و نفت متمایل است. این اتکا به منابع محدود و گران، بخش انرژی را در برابر نوسانات قیمت و اختلالات عرضه آسیب‌پذیر می‌کند.

۴- استفاده ناکارآمد از انرژی: شیوه‌های هدردهنده مصرف انرژی صنعتی، تجاری و مسکونی به بحران دامن می‌زند. فقدان فناوری‌های کارآمد انرژی و اقدامات حفاظتی، به تقاضای انرژی بیشتر می‌انجامد.

۵- مداخله سیاسی: مداخلات مکرر سیاسی در بخش انرژی نیز به ناکارآمدی، سوءمدیریت و عدم شفافیت منجر می‌شود که بحران انرژی را بدتر کرده است.

ترکیب انرژی پاکستان موضوع تغییر و توسعه بوده، زیرا این کشور به دنبال رفع کمبود انرژی، بهبود کارایی انرژی و کاهش ردپای کربن است. دولت فعالانه به دنبال تنوع بخشیدن به انرژی و منابع انرژی پاک‌تر است تا ضمن به حداقل رساندن اثرات زیست‌محیطی، نیازهای روبه‌رشد انرژی خود را برآورده کند.

پاکستان به طور سنتی به شدت به سوخت‌های فسیلی، به ویژه گاز طبیعی و نفت، برای نیازهای انرژی خود متکی بوده است. بر اساس بررسی اقتصادی پاکستان در سال ۲۰۲۳-۲۰۲۲، ترکیب انرژی شامل ۸/۵۸ درصد انرژی حرارتی، ۸/۲۵ درصد برق‌آبی و ۶/۸ درصد انرژی هسته‌ای است. علاوه بر این، منابع انرژی جایگزین ۸/۶ درصد در ترکیب کلی سهم دارند.

وعده انرژی جایگزین

منابع انرژی جایگزین، مانند خورشید، باد، برق‌آبی و زیست‌توده، راهی به سمت خروج از این مخمصه انرژی، می‌گشایند. این منابع طیف وسیعی از مزایایی را ارائه می‌دهند که با شرایط جغرافیایی و اقلیمی منحصربه‌فرد پاکستان مطابقت دارد.

– انرژی خورشیدی: پاکستان از نور خورشید فراوان در طول سال برخوردار است که انرژی خورشیدی را به گزینه‌ای مناسب تبدیل می‌کند. مزارع خورشیدی در مقیاس بزرگ و تاسیسات خورشیدی روی پشت بام می‌توانند به میزان قابل توجهی تامین انرژی را افزایش دهند. با استفاده از انرژی خورشیدی، پاکستان می‌تواند وابستگی خود را به سوخت‌های فسیلی وارداتی کاهش دهد و انتشار کربن را به حداقل برساند.

– انرژی بادی: نواحی ساحلی پاکستان، به ویژه در سند و بلوچستان، دارای پتانسیل انرژی بادی قابل توجهی هستند. نصب توربین‌های بادی می‌تواند منبع ثابتی از برق پاک را فراهم کند. نیروی باد می‌تواند ترکیب انرژی را متنوع کند، فشار بر منابع معمولی را کاهش دهد و موجب ارتقای پایداری شود.

– انرژی هیدروالکتریک (برق‌آبی): جغرافیای پاکستان با رودخانه‌ها و پهنه‌های آبی مشخص می‌شود. توسعه نیروگاه‌های برق‌آبی نه‌تنها می‌تواند برق قابل توجهی تولید کند، بلکه جریان آب را برای آبیاری و کنترل سیل نیز تنظیم می‌کند. این رویکرد به چالش‌های مدیریت انرژی و آب می‌پردازد.

انرژی زیست‌توده: بقایای کشاورزی و ضایعات آلی را می‌توان به سوخت زیستی و بیوگاز تبدیل کرد. این امر نه‌تنها به مدیریت ضایعات کمک می‌کند، بلکه انرژی‌های تجدیدپذیر نیز تولید می‌کند. ترویج انرژی زیست‌توده می‌تواند با ایجاد فرصت‌های شغلی محلی، مزایای بیشتری برای جوامع روستایی به ارمغان بیاورد.

– انرژی زمین‌گرمایی: اگرچه حد زیادی از انرژی زمین‌گرمایی پاکستان دست‌نخورده است، اما پتانسیل قابل توجهی در این زمینه دارد؛ به ویژه در مناطقی که فعالیت تکتونیکی (زمین‌ساختی) فعال دارند. انرژی زمین‌گرمایی می‌تواند منبع پایدار و پیوسته انرژی باشد و وابستگی به منابع تجدیدپذیر متناوب را کاهش دهد.

رونق انرژی خورشیدی

پذیرش سریع انرژی خورشیدی در پاکستان، عمدتاً از سوی نیروهای بازار و با حداقل حمایت سیاسی، درس‌های ارزشمندی برای سایر بازارهای نوظهور به همراه دارد. کاهش قیمت پنل‌های خورشیدی، همراه با افزایش سرسام‌آور تعرفه‌های برق شبکه که طی سه سال ۱۵۵ درصد افزایش یافته، به هجوم در پذیرش انرژی‌های تجدیدپذیر در پاکستان دامن می‌زند و انرژی خورشیدی در این زمینه پیشرو است. این کشور اکنون ششمین بازار بزرگ خورشیدی جهان است.

جالب اینجاست که این تغییر به سوی سولاریزاسیون (حرکت به سمت انرژی خورشیدی) عمدتاً بدون اراده سیاسی فعال و در عوض تحت تاثیر فشارهای خارجی اتفاق افتاده است. تولید بیش از حد پنل‌های خورشیدی در چین هزینه‌ها را کاهش داده و پاکستان به سومین مقصد صادرات چین تبدیل شده است. بخش‌های صنعتی، کشاورزی و مسکونی انرژی خورشیدی را پذیرفته‌اند، به طوری که ماژول‌های وارداتی چینی در مجموع ۱۳ گیگاوات در نیمه اول سال تولید کرده و این عدد بر اساس پیش‌بینی‌ها تا پایان سال به ۲۲ گیگاوات می‌رسد.

همان‌طور که مصرف‌کنندگان بیشتری شبکه را ترک می‌کنند، کاهش تقاضا موجب افزایش هزینه‌های ثابت برای کسانی می‌شود که همچنان متصل هستند و بار پرداخت ظرفیت را تشدید می‌کند و هزینه‌های مالی دولت را بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد. انرژی پاک، برخلاف ارقام رسمی تنظیم‌کننده برق کشور، به عنوان ذی‌نفع اصلی در حال ظهور است.

این واقعیت‌های جدید ناشی از ناتوانی تامین‌کنندگان انرژی دولتی و شبکه ملی در ارائه یک عرضه پایدار است، چالشی که به طور مداوم رشد اقتصاد را با مشکل مواجه کرده است. آژانس بین‌المللی انرژی گزارش می‌دهد، در حالی که مصرف سرانه برق پاکستان بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ به میزان ۸۷ درصد افزایش یافته است، بیش از ۴۰ میلیون نفر به برق دسترسی ندارند و نیمی از جمعیت هنوز فاقد امکانات پخت‌وپز پاک هستند. بسیاری دیگر در مناطق خارج از شبکه یا مناطق محروم زندگی می‌کنند که روزانه کمتر از چهار ساعت برق دارند. در همین حال، موج‌های گرما، رکوردشکنی تقاضا برای خنک‌کننده‌های اولیه مانند پنکه‌ها را افزایش می‌دهد. با توجه به هزینه‌های گزاف و عملکرد نامطمئن شبکه برق، ۴۰ تا ۵۰ درصد صنایع به‌رغم اتصال به شبکه، به نیروگاه‌های انحصاری۱ متکی هستند.

سیاست ناهماهنگ انرژی دولت -که با ناکارآمدی در تولید، قیمت‌گذاری و مقررات مشخص می‌شود- بحران‌های انرژی را عمیق‌تر کرده است. افزایش اخیر قیمت برق در جولای ۲۰۲۴، که از سوی بسیاری به عنوان یک مالیات جایگزین تلقی می‌شود، مصرف برق شبکه را به پایین‌ترین سطح خود در چهار سال اخیر رسانده است؛ با کاهش دورقمی تقاضا. تقاضای برق شبکه در سال مالی گذشته بیش از ۱۰ درصد کاهش یافت، زیرا تعرفه‌های دچار تورم، مصرف‌کنندگان را تحت فشار قرار می‌دهد. این روند، موجی از پذیرش انرژی خورشیدی را در میان کاربران صنعتی، تجاری و خصوصی که می‌توانند از پس تولید خود برآیند، به راه انداخته است.

مقررات جهانی، مانند سازوکار تنظیم مرز کربن اتحادیه اروپا، و تعهدات صفر خالص برندهای جهانی، بر ضرورت پذیرش انرژی پاک‌تر می‌افزاید. صنایعی که صادرات‌محور هستند، با فشار رقابتی برای منبع انرژی تجدیدپذیر مواجه‌اند یا در خطر واگذار کردن سهم بازار به رقبای سبزتر هستند. بدون دسترسی به انرژی‌های تجدیدپذیر از طریق شبکه یا واحدهای انحصاری، این مشاغل در یک وضعیت نامساعد قرار دارند.

حرکت به سمت پذیرش انرژی خورشیدی بیشتر، با افزایش استقلال مصرف‌کننده، ناشی از کاهش قیمت باتری و تمایل به در دسترس بودن انرژی قابل اعتماد، تقویت می‌شود. سیستم‌های مقرون‌به‌صرفه مبتنی بر باتری، الگوهای تقاضا را تغییر می‌دهند و حرکت به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر، به‌ویژه انرژی خورشیدی را سرعت می‌بخشند.

در حالی که خورشیدی کردن فرصت‌های بسیار زیادی ارائه می‌دهد، اما خطرات یک انتقال انرژی مدیریت‌نشده را نیز برجسته می‌کند. نمونه پاکستان، سوالاتی را در مورد دوام شبکه‌های سنتی دولتی و تاثیر اقتصادی پذیرش انرژی‌های تجدیدپذیر در مقیاس بزرگ ایجاد می‌کند. یک دهه پیش، سوال این بود: «آیا پاکستان می‌تواند انرژی خورشیدی را تامین کند؟» امروز اما، یک سوال مهم را بررسی می‌کنیم: آیا پاکستان و سایر بازارهای نوظهور می‌توانند به طور واقع‌بینانه به انرژی‌های تجدیدپذیر، بدون به خطر انداختن ثبات شبکه‌های ملی خود گذار کنند؟ با تغییر سریع تقاضا از برق شبکه به انرژی‌های تجدیدپذیر روی پشت بام، شبکه ملی در معرض خطر مارپیچ بدهی نزولی قرار دارد.

نوسازی شبکه برق ملی پاکستان برای افزایش قابلیت اطمینان، گسترش دسترسی به مناطق خارج از شبکه و کاهش قابل توجه هزینه‌ها ضروری است. این امر مستلزم در اختیار گرفتن ابزارهای پیشرفته نظارت و پیش‌بینی مبتنی بر هوش مصنوعی، سرمایه‌گذاری در افزایش ظرفیت -از جمله ادغام ذخیره‌سازی باتری با واکنش سریع و زیرساخت‌های اندازه‌گیری دیجیتال- و ابتکارهای پیشگیرانه از سوی شرکت‌های توزیع برای همسویی موثر عرضه با تقاضاست.

علاوه بر این، اجرای اصلاحات جامع بازار، از جمله خصوصی‌سازی و جداسازی شرکت‌های توزیع، برای تقویت بازار رقابتی، نیازمند اراده سیاسی قوی است. با این حال، بی‌ثباتی سیاسی حاکم و هزینه‌های بالای مرتبط با نوسازی شبکه، باعث می‌شود این اقدامات در شرایط فعلی بعید به نظر برسند. نقش دوگانه چین در این انتقال، داستان را پیچیده‌تر می‌کند. در حالی که چین سرمایه‌گذاری زیادی در پروژه‌های انرژی حرارتی پاکستان دارد، به عنوان تامین‌کننده پیشرو فناوری خورشیدی نیز سود می‌برد و بر هر دو طرف معادله انرژی تاثیر می‌گذارد.

تجربه پاکستان بینش‌های مهمی را در مدیریت انتقال انرژی پاک، به ویژه در ادغام انرژی‌های تجدیدپذیر در چشم‌اندازهای پیچیده اقتصادی و سیاسی ارائه می‌دهد. اپراتورهای شبکه جهانی باید در رویکرد خود نسبت به مصرف‌کنندگان تجدید نظر کنند؛ مصرف‌کنندگانی که تولیدکننده نیز هستند و به طور فزاینده‌ای از فناوری‌های پیشرفته تجدیدپذیر توزیع‌شده مانند ذخیره‌سازی خورشیدی، باد و باتری استقبال می‌کنند. انتقال از یک الگوی انرژی تحت کنترل دولت، به یک بازار رقابتی و مقررات‌زدایی‌شده برای جلوگیری از منسوخ شدن شبکه، ضروری به نظر می‌رسد. چنین بازاری می‌تواند تعرفه‌ها را در کوتاه‌مدت کاهش دهد، جریان‌های درآمدی جدیدی برای اپراتورهای شبکه ایجاد کند و تقاضا برای خدمات شبکه را دوباره افزایش دهد.

ایجاد محیط‌های توانمند به همان اندازه حیاتی است. به عنوان مثال، ارائه تسهیلات اعتباری برای استفاده از انرژی خورشیدی در جوامع محروم یا خارج از شبکه می‌تواند یکپارچگی انرژی‌های تجدیدپذیر را تسریع کند. در حال حاضر، مشتریانی که به شبکه متصل هستند، با پرداخت خوب، اغلب به بخش‌هایی که خدمات کمتری دارند یارانه می‌دهند. جدا کردن این دسته‌ها می‌تواند تعرفه ها را بیشتر کاهش دهد. سیاست‌هایی که استفاده مصرف‌کنندگان، مشاغل و تولیدکنندگان مستقل برق را از باتری تشویق می‌کند، می‌تواند چالش‌هایی مانند منحنی اردک۲ را کاهش دهد و کیفیت کلی برق را بالا ببرد.

برای رسیدگی به اختلال‌های بالقوه تقاضا، کشورها باید منابع جدید تقاضا را ترویج کنند. استراتژی‌ها در این زمینه شامل تشویق پذیرش خودروهای الکتریکی (EVs) و ارائه یارانه برای جذب مصرف‌کنندگان صنعتی جدید است. اقتصادهای بازارهای نوظهور، به ویژه، باید آینده‌نگری استراتژیک را توسعه دهند، سیاست‌های انرژی را به طور فعال هماهنگ کنند و همکاری بین‌بخشی را برای کاهش پیامدهای ناخواسته این انتقال انرژی که به سرعت در حال تکامل است، تقویت کنند.

منبع خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn