فراموشی در رینگ: مایک تایسون ۵۸ ساله بیشتر مبارزه با جیک پاول را به یاد نمی ‌آورد

مایک تایسون با نگرانی گفت که بیشتر اتفاقات مبارزه‌اش با جیک پاول را به یاد نمی‌آورد.

تایسون که به «آیرون مایک» معروف است، در سن ۵۸ سالگی برای مسابقه‌ای ویژه در نتفلیکس در مقابل جیک پاول، یوتیوبر مشهوری که وارد دنیای بوکس شده، دوباره به رینگ بازگشت.

با اینکه تایسون در راند اول حملات سریعی داشت، اما خیلی زود خسته شد و در ادامه مسابقه تهدیدی جدی‌ برای جیک پاول ایجاد نکرد. پاول هم توانست با اختلاف امتیاز، پیروزی راحتی را کسب کند.

تایسون در مصاحبه‌ای گفته که در دوران تمرین پیش از این مبارزه، نزدیک بوده که جانش را از دست بدهد و در شب مبارزه هم نمی‌فهمید که چرا نمی‌تواند عملکرد خوبی داشته باشد.

او اعتراف کرد که تنها چیزی که از این مسابقه به خاطر دارد، اتفاقات راند اول است و باقی هفت راند را اصلاً به یاد نمی‌آورد.

تایسون در گفت‌وگویی با «رادیو فاکس اسپورت» گفت:

چیز زیادی از این مبارزه در ذهنم نیست، انگار همه چیز پاک شده است.

من هنوز این مسابقه را ندیده‌ام. تنها چیزی که یادم هست این است که بعد از راند اول به گوشه رینگ برگشتم و دیدم جیک یک جور تعظیم انجام می‌دهد.

این آخرین چیزی است که به خاطر دارم. نه خسته بودم، نه عرق کرده بودم.

بعد از مسابقه به خانه‌ای که در آن اقامت داشتیم رفتم، همراه خانواده‌ام از آنجا بیرون آمدیم، به مهمانی بعد از مسابقه رفتیم و بعد برگشتیم.

این مبارزه ۲۰ میلیون دلار برای تایسون درآمد داشت و حدود ۱۰۰ میلیون نفر آن را تماشا کردند.

با این حال، این شکست در کارنامه حرفه‌ای تایسون ثبت شد و رکورد او به ۵۰ برد، ۷ شکست و ۲ مبارزه بی‌نتیجه از مجموع ۵۹ مسابقه رسید.

با توجه به شرایط جسمانی تایسون و صحبت های نگران‌کننده‌اش، مشخص نیست که آیا او اجازه شرکت در مسابقه دیگری را خواهد داشت یا نه.

با این وجود، تایسون بعد از این مسابقه در دالاس، لوگان پاول، برادر جیک را به چالش کشید.

هر دو بوکسور بعد از مسابقه به طور موقت برای ۲۴ روز از شرکت در مبارزات تعلیق شدند.

اما همسر تایسون، لاکیها اسپایسر، اعلام کرده که همسرش را از مبارزات منع کرده و گفته است:

مایک دیگر کارش تمام شده است.

امیر، پسر تایسون هم در گفت‌وگویی با SecondsOut گفت:

به نظرم پدرم دیگر نباید مبارزه کند. مادرم هم همین را می‌گوید و آن‌ها یک تیم هستند. این مسئله خانوادگی است.

امیر دوست دارد که پدرش دست از مبارزه بکشد، اما می‌داند که درخواست‌های او بی‌فایده است.

صحبت کردن در این مورد اتلاف وقت است! پدرم خودش تصمیم می‌گیرد.

اگر چیزی را چند بار به او بگویم، می گوید که ساکت باشم و یادآوری می‌کند که من پدرش نیستم.

اگر بخواهد به مبارزه ادامه دهد، هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی او را بگیرد، چون عاشق این کار است.