علیرضا بیرانوند فصل قبل قراردادش با پرسپولیس را فسخ و زمزمه رفتن او به استقلال باعث دلخوری بسیاری از هواداران شد. اگرچه این ماجرا خیلی سریع جمع شد اما تا مدتها هواداران از سنگربان شماره ۱ تیم ملی دلخور بودند و او بارها و بارها تلاش کرد دل آنها را به دست بیاورد.
انتظار میرفت این تجربه باعث درس عبرت برای خود بیرانوند و سایر بازیکنان شود تا دیگر از مسیرهای عجیب و غریب به دنبال احقاق حقوق خود نباشند. احساسات هواداران را گروگان نگرفته و به خاطر پول یا هر حق دیگری که دارند، پای مردم و دلخوشی آنها را به میان نیاورند…
اما در کمال تعجب بیرانوند که در روز جشن قهرمانی آن حرفها را زده بود، چندی بعد دوباره به مسیر سال قبل رفت! اما این بار یک اتفاق بزرگ افتاد که در تاریخ فوتبال ایران سابقه نداشت.
قبل از تحلیل این اتفاق باید توضیحی از پیشینه آن بدهیم. فوتبال در تمام دنیا وقتی رشد کرد که مورد علاقه عموم مردم قرار گرفت. باشگاهها هویت پیدا کردند و این طرفدارها بودند که به بازیکنان و مربیان و پیراهن باشگاهها اعتبار بخشیدند.
حرفهایها از فوتبال ارتزاق میکنند اما مردم عادی برای فوتبال از جیب خود خرج و این دقیقاً همان جایی است که پای احساسات به میان میآید. حرفهایها حق احساسی تصمیم گرفتن ندارند و همینطور حق بازی با احساسات هواداران را هم ندارند.
یک حرفهای باید درست تصمیم بگیرد به تعهد خود پایبند باشد و البته که حق و حقوق خود را از طریق قوانین دنبال کند. اما چه شد که این مسیر غلط باز شد؟ زمانی که فرهنگ هواداری در فوتبال ایران با همه جای دنیا تفاوت پیدا کرده و به مسیر غلط رفت.
از زمانی که فوتبال حرفهای شد و پای پولهای کلان به میان آمد، برخی افراد با هر جایگاه در هر تیم بزرگ و کوچک، اقدام به استخدام لیدرهای طرفداری کردند و با پرداخت حقوق به آنها سعی در جلب سکوها نمودند. غافل از اینکه افکار عمومی را نمیتوان استخدام کرد!
نتیجه این شد که برای سالها هویت هواداری از تیمها و باشگاهها به سمت افراد تغییر مسیر داد و این اشتباه در ذهن برخی بزرگان فوتبال ما شکل گرفت که میتوانند مقابل طبیعت فوتبال بایستند. طبیعت فوتبال که فرمان میدهد هیچ نامی بزرگتر از باشگاه نیست!
اما ببینید سرنوشت قصه به کجا رسید. ما در پرسپولیس بزرگتر از اسم «علی پروین» هرگز نداشتیم. در دهههای ۶۰ و ۷۰ اگر میگفتی پرسپولیس بدون پروین، فکر میکردند دیوانهای! چرا که در تصور کسی هم نمیگنجید که این دو از یکدیگر جدا شوند اما حالا سالهاست که علی پروین یک هوادار پرسپولیس است و هیچ دخالتی در امور تیم ندارد.
دیگر بزرگتر از علی دایی، ناصر حجازی، فرهاد مجیدی یا علی کریمی که نداشتیم. همه آمدند و رفتند اما استقلال و پرسپولیس بزرگ باقی ماندند. هرکس پیراهن این دو تیم را پوشید یا روی نیمکت آنها نشست، به اعتبار این پیراهن نزد هواداران محبوب شد. به شهرت و ثروت رسید و مسیری کوتاه تا تیم ملی پیدا کرد.
مورد بیرانوند چند بار دیگر هم در این سالها تکرار شد و بودند کسانی که طرف شخص را گرفتند اما حالا نظرسنجی آفتاب نو ثابت میکند که یک تغییر بزرگ در فرهنگ طرفداری رخ داده و دوباره فوتبال ما به مسیر اصلی و جهانی برگشته است.
مسیری که طرفدار، طرفدار تیم است نه شخص. بیرانوند یک بار اشتباه کرد و مردم او را بخشیدند اما وقتی برای بار دوم رفتار اشتباهش را تکرار کرد، ببینید که بیش از ۵۰ درصد شرکت کنندگان در نظرسنجی آفتاب نو شان باشگاه را بالاتر و با ارزشتر از بازیکن دانسته و رای به خروج او دادند.
نظرسنجی آفتاب نو این بود؛ «با توجه به شایعه پشیمانی علیرضا بیرانوند، اگر شما جای مدیرعامل پرسپولیس بودید با بازگشت او موافقت می کردید؟»
و گزینهها به همراه آراء مردم این چنین؛ گزینه اول «بله، بیرانوند ارزش بخشیدن دارد» ۱۲و نیم درصد، گزینه دوم «بله، پرسپولیس به او نیاز دارد» ۷ درصد، گزینه سوم «خیر، شان باشگاه مهمتر است» ۵۶ و نیم درصد و گزینه چهارم «موضوع بیرانوند برای من مهم نیست» با ۲۴ درصد!
بیش از ۶۵ هزارنفر در این نظرسنجی شرکت کرده و نظرسنجی جواب قطعی را برای تحلیل این اتفاق به ما داده است. از حالا به بعد دیگر هیچ بازیکنی حتی علیرضا بیرانوند هم که باشد، نمیتواند خود را بالاتر از باشگاه بداند و این عین خود درستی است.
مسیر از حالا به بعد بیرانوند مشخص است. تاریخ نشان داده بازیکنان بزرگی که از تیمهای بزرگ رفتهاند برای یکی دو سال دستمزدهای خوبی گرفته اما خیلی زود به پایان راه بازیگری رسیدهاند و البته که در روزهای بازنشستگی، مردم فراموش نکردند!
فرق بازیکنی که به پیراهن باشگاهش وفادار مانده و حاشیه درست نکرده با بازیکنی مثل بیرانوند خیلی زود مشخص خواهد شد. اشتباه بزرگی که کمتر از یک شلیک به خود نبود!
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.