فیلیپ لام در مصاحبه ای مفصل، ژابی آلونسو هم تیمی سابقش در بایرن مونیخ و مربی فعلی لورکوزن را فردی انتخاب شده برای کسب موفقیت در لیگ امسال دانسته است. لام بین سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ در کنار آلونسو در بایرن بازی کرد و سه قهرمانی از مجموع ۸ عنوان قهرمانی بوندسلیگا را در این مدت به دست آورد و سپس کفش هایش را آویخت.
شش سال پس از بازنشستگی، کاپیتان تیم ملی آلمان در جام جهانی ۲۰۱۴ که به عنوان قهرمانی دست یافت، شاهد بود که چطور لورکوزن با هدایت آلونسو برای اولین بار قهرمان بوندسلیگا شد و این قهرمانی را بدون حتی یک شکست به دست آورد.
در کنار این موضوع، لام به اولین فصل حضور هری کین در مونیخ، راهیابی دورتموند به فینال لیگ قهرمانان و احیای اشتوتگارت و کسب عنوان نایب قهرمانی لیگ پرداخته است.
*تیمی قهرمان این فصل شده که پیش از این هرگز این عنوان را
به دست نیاورده بود و حالا آن را بدون شکست کسب کرده است. نایب قهرمان هم در این
فصل فوق العاده بود ، در حالی که در سالهای اخیر برای عدم سقوط می جنگید. دو تیم
دیگر لیگ به نیمه نهایی لیگ قهرمانان راه یافتند و به صورت کلی بوندسلیگا، در
فوتبال اروپا عملکرد موفقی داشت. فصل گذشته را چطور ارزیابی می کنی و چقدر از آن
لذت بردی؟
فیلیپ لام: فصل گذشته بوندسلیگا بسیار جذاب و سرگرم کننده
بود و تیم های جدیدی در سطح بسیار بالا ظاهر شدند و تیم های تازه صعود کرده هم چشم
ها را خیره کردند. در لیگ قهرمانان و لیگ اروپا هم عملکرد قابل قبولی داشتیم و این
نشان می دهد که بوندسلیگا چطور می تواند بازیکنان جوان و مستعدی را برای رقابتهای
مهم اروپایی تربیت کند. آنها می دانند که چطور در این سطح رقابت کنند و می توانند
در سطح بین المللی موفقیت به دست آورند. در بوندسلیگا، لورکوزن دوام و پایداری و
اعتقاد به یک فلسفه را به نمایش گذاشت. آنها مربی ای دارند که می توانست این مهم
را به اجرا درآورد. هیچکس باورش نمی شد که می توان یک فصل را بدون شکست خوردن به
پایان رساند.
*تا پیش از قهرمانی لورکوزن، بایرن با هدایت پپ گواردیولا
در سال ۲۰۱۴ بهترین عملکرد را به نماش گذاشت. حالا لورکوزن از این حیث برترین
است. شکست در هفته بیست و نهم مقابل آگزبورگ چقدر آزاردهنده بود؟
در آن موقع ناراحت کننده بود، چرا که مدتها بدون شکست باقی
مانده بودیم. اما رکوردها بیشتر برای شکسته شدن، ثبت می شوند. مهمترین مسئله برای
ما قهرمانی در بوندسلیگا بود و در فینال جام حذفی هم حضور داشتیم. باید نیرویمان
را حفظ می کردیم و برخی از بازیکنان برای آن بازی استراحت کردند. وقتی در آستانه
اتمام یک فصل به شکلی بی نقص هستید، مشخص است که نمی خواهید شکست بخورید.
*یا اینکه دلیلش استراحت تو در آن هنگام بود؟
بازیکنان دیگری هم استراحت داشتند، چرا که می بایست نیروی
خود را تنظیم می کردیم. در نیمه نهایی لیگ قهرمانان هم بودیم، پس باید کمی چرخشی
کار می کردیم. البته شکست خارج از خانه مقابل آگزبورگ محتمل بود ، چرا که آنها تیم
خوبی داشتند و همین اتفاق هم افتاد. حالا عملکرد لورکوزن در این فصل بیشتر مشخص می
شود.
*عملکرد لورکوزن بسیار تاثیرگذار بود. چندین برد در آخرین
لحظات به دست آوردند. شکست ناپذیر بودن تا لحظه پایانی چه معنایی دارد؟
اول اینکه نشان می دهد لورکوزن همواره به توانایی خود در
پیروز شدن در میادین اطمینان داشته است. آنها می دانستند که در آخرین دقیقه هم می
توانند نتیجه بازی را عوض کنند. به شیوه بازی آنها هم مربوط می شود که مالکانه و
با برتری و غلبه مقابل حریف است. رقیب ممکن است در این شرایط از هم بپاشد، پس
لورکوزن همواره شانس خلق موقعیت را داشته است. اگر هم قبلا در آخرین لحظات موفق به
کسب پیروزی شده باشید، کمک کننده است ، چرا که به این باور می رسید که چنین اتفاقی
در آینده هم رخ خواهد داد. به همین دلیل آنها می توانستند در لحظات پایانی از شکست
فرار کنند یا حتی پیروز شوند.
*هیچکس تا پیش از این فصل، انتظار چنین عملکردی را نداشت و
آن را تصور نمی کرد. “معجزه لورکوزن“ در تاریخ فوتبال آلمان چه جایگاهی خواهد داشت؟ آیا آنها
یکی از بهترین تیم های تاریخ آلمان خواهند بود؟
باید هم یک معجزه در نظر گرفته شود ، چرا که لورکوزن پیش از
این قهرمان بوندسلیگا نشده بود. این اولین قهرمانی آنها بود که به این شکل خارق
العاده به پایان رسید. برای اولین بار بود که تیمی بدون شکست قهرمان می شد. آنها
تیم خیلی خوبی دارند ولی همیشه مقایسه کردن تیم های مختلف از نسل های متفاوت کار
دشواری است. باید از این عملکرد لذت ببرند ، چرا که فصل شگفت انگیزی داشتند و
کاملا شایسته کسب عنوان قهرمانی بودند ولی مقایسه کردن کار بسیار دشواری است.
*پیروزی در آخرین دقیقه را چگونه می توان به لحاظ فوتبالی
تشریح کرد؟
آنها مالکیت توپ را در اختیار داشتند و با نحوه بازی خود به
لحاظ ذهنی و فیزیکی حریف را تحت فشار قرار می دادند. لورکوزن همواره به شیوه بازی
خود باور داشت، حتی در ۱۰ دقیقه پایانی . آنها به حریف فشار می آوردند و می دانستند که می
توانند نتیجه را عوض کنند. این مولفه ای بود که ژابی آلونسو برای غلبه بر تیم
مقابل در نظر گرفته بود و می توانست بازی را به سود خود به پایان برساند.
*چطور می توان در مدتی طولانی همچنان با انگیزه باقی ماند؟
لورکوزن مدتها برای کسب عنوان می جنگید و رسیدن به این مهم،
انگیزه بالایی می خواهد. بازی به بازی این باور را به دست می آورید و با بردهای
بیشتر می توانید این انگیزه را در خود تقویت کنید. در برخی از زمان ها حتی به این
باور می رسید که هیچ تیمی نمی تواند شما را شکست دهد ، چرا که در حال نزدیک شدن به
انتهای فصل و دستیابی به عنوان مورد نظر خود هستید. اینها عواملی تعیین کننده
هستند که یک فصل را بدون حتی یک شکست به پایان برسانید.
*اولین سه گانه را در بوندسلیگا در سال ۲۰۱۳ به دست آوردید. چطور به چنین عنوانی دست یافتید؟ چه چیزهایی درون
یک تیم لازم است که به چنین دستاوردی برسد؟
می بایست این ایده را داشته باشید که می خواهید چطور بازی
کنید و باید این موضوع را در تمام فصل به نمایش بگذارید، آن هم در همه رقابت ها.
توزیع نقش ها در یک تیم هم بسیار مهم است. ژابی آلونسو هم شبیه این کار را انجام
داده بود و می دانست که چه می خواهد و هر نقش را چه کسی باید برعهده بگیرد. نیاز
به یک تیم بسیار با انگیزه دارید و یک تیم منسجم پشت سر ۱۱ بازیکن اصلی و
اینکه بدانند چقدر برای تیم مهم هستند. این ترکیب می تواند شما را در کسب سه عنوان
قهرمانی به موفقیت برساند.
*فصلی باور نکردنی برای ژابی آلونسو بود. چه چیزی باعث می
شد که به عنوان یک فوتبالیست، از نظر تاکتیکی و مهارت های بازی، منحصر به فرد به
نظر آید؟
او همیشه یک استراتژیست بود. هافبکی بود که در زمان فوتبالش
در بالاترین سطح در بهترین باشگاه های اروپا بازی کرده بود. او مربیان بزرگی هم
داشته و از همه آنها شیوه های متفاوت بازی را آموخته است. همین موضوع ، او را شکل
داده است. به علاوه او همیشه موقعیتی کلیدی را در خط میانی در اختیار می گرفت ،
فوتبال را درک می کرد و می دانست که چطور می توانید و باید فوتبال بازی کنید. حتی
می دانست که هر بازیکنی چه کاری را بهتر انجام می دهد. می دانست که چگونه قوت های
قسمت های مختلف یک تیم را یکپارچه کند. همین موضوع او را به مربی بزرگی تبدیل کرده
است.
*زمان هایی بود که احساس کنی او می بایست به یک مربی تبدیل
شود؟ اگر بله، از آن زمان ها بگو.
مربی شدن همیشه یک امر نسبی است اما همیشه معتقد بودم که او
می تواند مربی شود ، چرا که به عنوان یک بازیکن همیشه ایده پردازی می کرد. بازی را
درک می کرد و هم افزایی های موجود در یک دیدار فوتبالی را می شناخت. دوست داشت که
این دانش را به بازیکنان دیگر انتقال دهد. فقط بحث زمان و شروع این موضوع مطرح بود.
*محیط و مردم مونیخ را خیلی خوب می شناسی. هری کین چطور جا
افتاده است؟
اگر نگاهی به تعداد گل هایی که زده بیندازید، متوجه می شوید
که خیلی خوب در مونیخ و تیم جا افتاده است. او علی رغم اینکه کاپیتان انگلیس است،
بسیار فروتن و کم حرف است. همین موضوع هم او را بسیار دوست داشتنی کرده است. به
اندازه کافی شجاعت داشت که از لیگ برتر انگلیس راهی بوندسلیگا شود. به نظرم به
خوبی با همه چیز کنار آمده است، به خصوص در باشگاه.
*چه چیزی او را مجزا می سازد؟ چرا در باواریا تا این حد خوب
کار کرده است؟
اولین و مهمترین مسئله این است که او فوتبالیست فوق العاده
ای است ، اهل خودنمایی نیست و همواره در زمین مسابقه و مصاحبه ها متواضعانه رفتار
می کند. بنابراین برایش دشوار نیست که دل اهالی اینجا را به دست آورد. در انگلیس
نشان داد که بازیکن بزرگی است و می تواند نتیجه را تغییر دهد. در مقابل دروازه
واقعا خطرناک است ولی به همان اندازه هم می تواند سایر بازیکنان را وارد جریان
بازی کند و در این فصل این موضوع را ثابت کرد.
*به لحاظ ورزشی، کسب کفش طلا چه نوع دستاورد شخصی محسوب می
شود و چرا کین شایسته آن است؟
او یک گلزن است و گلزنان همیشه دوست دارند کفش طلا را به
دست آورند. او این موضوع را از همان ابتدا نشان داد و همواره مسئولیت خود را در
تیم جدیدش با گرفتن و به ثمر رساندن ضربات پنالتی نشان داده است. بایرن هم همیشه
یکی از کاندیداهای اصلی زدن گل های بسیار در یک فصل به حساب می آید. شما هم به
عنوان مهاجم مرکزی بسیار مورد توجه خواهید بود ، چرا که کل تیم موقعیت های زیادی را
برایتان خلق خواهد کرد. او همبازی های خود را به بازی می گیرد و کسی نیست که فقط
در محوطه جریمه منتظر ایجاد موقعیت باشد. او یک بازیکن پا به توپ است و همین
مجزایش می کند.
*یک فصل پر از فراز و نشیب دیگر برای بایرن: چرا به اندازه
کافی برای کسب عنوان قهرمانی پس از ۱۱ سال آماده نبودند؟
آنها خیلی بی ثبات بازی می کردند و وقتی دوام در قسمت های
مختلف باشگاه وجود نداشته باشد، کار بسیار دشوار می شود. این موضوع مربوط به
سرمربی هم می شود ، چرا که در سالیان اخیر حدود هر ۱۸ ماه ، یک مربی
عوض شده است و این کمکی به ثبات تیم نمی کند. آنها همچنین گل های زیادی در یک فصل
دریافت می کنند، بیش از ۴۰ گل. لورکوزن کمی بیش از ۲۰ گل دریافت کرد
و همین تفاوت را نشان می دهد. بایرن در خط دفاعی خود بسیار آسیب پذیر نشان داده
است. در نیم فصل اول که اصلا یکپارچگی در تیم دیده نمی شد.
*یا شاید هم بتوان این بار دلیلش را قدرت بالای حریفان از
جمله لورکوزن در نظر گرفت؟
اکنون که ماجرا تمام شده، با نگاهی به گذشته می توان چنین
چیزی را اعلام کرد ولی تا قبل از مصاف رو در رو، هر دو تیم رقابت بسیار نزدیکی با
هم داشتند ولی در آن بازی لورکوزن پیروز شد. در نهایت می توان گفت که لورکوزن با
پشت سر گذاشتن یک فصل عالی موفق به کسب عنوان قهرمانی شد اما همیشه انتظارات از
بایرن به گونه ای دیگر است که دلیلش هم عناوین متعدد و ثبات کلی است که این تیم
داشته است. در مجموع لورکوزن فصل خیلی خوبی را سپری کرد و بایرن حتی نتوانست فاصله
را کم کند.
*یک فصل بدون جام را چطور می توان ارزیابی کرد؟ کسب یک
عنوان برای رکورددار قهرمانی چقدر مهم است؟
یک فصل بدون جام همواره برای بایرن بد و باورنکردنی است.
آنها همیشه برای همه عناوین می جنگند ولی این برای هیچکدام از جام ها در این فصل
کافی نبوده است. به همین دلیل فصل بدی را پشت سر گذاشته اند. البته باید از این
اتفاقات درس گرفت.
*یک سازمان از داخل چطور دیده می شود؟ چطور می توان هر روز
برای کسب موفقیت قدم به آنجا گذاشت و دست خالی بازگشت؟
در بایرن کسی به این موضوع عادت ندارد ، چرا که هر فصل برای
کسب همه جام ها وارد مسابقات می شوند. اگر یک فصل اینچنینی را به پایان برسانند،
همه مورد پرسش قرار خواهند گرفت. احساس ناخوشایندی است ، چرا که عدم دستیابی به
اهداف به مفهوم ناکامی است.
*چه چیزی تو را متقاعد می سازد که فصل بعد بایرن می تواند
این ناکامی را جبران کند؟
بایرن همیشه بازیکنان خیلی خوبی داشته که باید آنها را به
شیوه ای درست و مناسب کنار هم قرار دهید و شاید هم چند بازیکن جدید مورد نیاز
باشند. بایرن توانایی مالی مقابله با این مشکل را دارد. اکنون مربی جدید را آورده
اند که باید امیدوار بود بیش از ۱۸ ماه ماندگار شود و ثبات را به تیم بازگرداند. این چیزی است که
کمبود آن احساس می شود.
*مانوئل نویر پس از شکستگی استخوان پایش در ۳۸ سالگی، بازگشت قابل توجهی به میادین داشت و نکته مهم این است که
در یورو ۲۰۲۴ هم انتخاب اول آلمان است. عملکرد او چطور بود؟
اگر بدانید که آسیب دیدگی چقدر بد بوده، بیشتر تحت تاثیر
قرار خواهید گرفت ، به خصوص در این سن و اینکه چقدر قدرت ذهنی لازم بوده تا او به
مرز آمادگی کامل برسد. برایش خوشحالم ، چرا که سالها در کنارش بازی کرده ام و
حضورش در یورو به ما کمک بسیاری خواهد کرد.
*دورتموند در این فصل فراز و نشیب عجیبی را تجربه کرد.
احساست در مورد این تیم چیست؟
در بوندسلیگا خوب نبودند. آنها هم ثبات لازم را نداشتند و
نوسان بسیاری را تجربه کردند. گل های زیادی دریافت کردند و در خط میانی پر قدرت
نبودند. در دفاع هم که بسیار آسیب پذیر نشان دادند. این یعنی خیلی زود از مسیر
عنوان قهرمانی لیگ کنار رفتند.
*فصل قبل تا آستانه قهرمانی پیش رفتند و حالا نقشی در بین
تیم های بالانشین ندارند. آیا انتظار چنین افتی وجود داشت یا باعث تعجب
فوتبالدوستان شد؟
آنها تیمشان را پس از پایان فصل قبل به اندازه کافی توسعه
ندادند تا بتوانند تا لحظه آخر برای قهرمانی بجنگند. بایرن هم در فصل گذشته ضعف
هایی داشت ولی دورتموند در آخرین روز قهرمانی را از دست داد و این مثل یک پایان
برای آنها بود. به نظرم تیم های بهتری نسبت به دورتموند در این فصل حضور داشتند.
*در پایان، این تیم بار دیگر برای فصل آینده راهی لیگ
قهرمانان اروپا شد. چقدر این موضوع برایشان اهمیت دارد؟
خیلی مهم است. لیگ قهرمانان محل حضور بهترین باشگاه هاست و
همه تلاش می کنند با حضور در این رقابتها خود را با بهترین ها محک بزنند. دورتموند
به این هدف خود رسید ولی هدف دیگرشان کسب عنوان قهرمانی بوندسلیگاست که فصل قبل
نتوانستند از عهده اش برآیند.
*آنها در اروپا عملکرد مثبتی داشتند و بزرگانی مثل نیوکسل،
میلان، آیندهوون، اتلتیکو و پاری سن ژرمن ناکام بودند. این نحوه عملکرد چطور حاصل
می شود؟
در بوندسلیگا رقابت بزرگی در جریان است و برای هر بازی باید
کاملا آماده و با انگیزه باشید. به نظر می رسد که آنها نتوانستند این اشتیاق و
اتحاد را در عملکرد خود برای حضور هر روز در تمرینات به نتیجه برسانند. البته در
لیگ قهرمانان با کمی شانس تا فینال رسیدند ولی در عین حال کاملا شایستگی این مرحله
را داشتند. آنها نتوانستند این تیم قدرتمند را در بوندسلیگا راه بیندازند. در
اروپا بیشتر دفاعی کار می کردند ولی در بوندسلیگا عملکردشان هجومی تر بود ، چرا که
تیم های مقابل معمولا در لاک دفاعی فرو می رفتند.
*تاثیر جو و محیط چطور است؟ مثلا حضور در خانه خود یا در
زمین حریف.
آنها یک دیوار زرد در ورزشگاه خود دارند که اگر به آنجا
بروی می توانی از نزدیک درکش کنی و اینطور به نظر می رسد که کل مردم آن منطقه پشت
دیوار هستند. این موضوع در بازیهای خارج از خانه هم به کمک آنها آمد و در لیگ
قهرمانان برایشان جو مناسبی را فراهم ساخت. هواداران نقش مهمی در جایگاه فعلی
دورتموند در اروپا داشتند.
*در مقایسه این تیم با تیم ۲۰۱۳ که هر دو به
فینال لیگ قهرمانان راه یافتند، چه تفاوتی مشهود است؟ تیم فعلی چه وجه مشخصه ای
دارد؟
مقایسه کردن تیم ها به صورت کلی کار دشواری است. به نظرم
تیم ۲۰۱۳ از نظر افراد، سازماندهی بهتری داشت و بازیکنان قوی تری هم در آن
بازی می کردند. آنها دو سال قبلش هم قهرمان شده بودند که همین به آنها اعتماد به
نفس کسب عنوان قهرمانی در اروپا را هم می داد. نفرات آن تیم خاص بودند. تیم فعلی هم
در لحظات مورد نیاز اتحاد خود را به نمایش گذاشته است. هر بازیکنی برای دیگری بازی
می کند و این اتفاق خوبی است ، چرا که بدین صورت می توانید هر حریف پر قدرتی را
شکست دهید.
*سباستسن هوینس سال قبل هدایت اشتوتگارت را به عنوان
کاندیدای سقوط بر عهده گرفت و حالا آنها در بالای جدول حضور دارند. چطور این کار
را انجام داد؟
تیم را شناخت. بازیکنانی که باید در ترکیب قرار بگیرند را پیدا
کرد، همچنین نفراتی که برای تیم مهم هستند را یافت و اینکه این نفرات چطور باید
کنار یکدیگر باشند. بازیکنان جدیدی را هم به خدمت گرفت که همه به تیم کمک کردند
اما مهمتر از همه اینکه چارچوبی را برای تیم فراهم ساخت که به خوبی می توانست به
آن اتکا کند. همین باعث شد که بازیکنان اعتماد بسیاری به یکدیگر پیدا کنند و
عملکرد مثبتی را به جای بگذارند. این یعنی دیگر نگران سقوط از همان روزهای اول
نبودند. همیشه نگاهشان به بالای جدول بود و همین موضوع به آنها احساس امنیت می
دهد.
*راز موفقیت ستاره های جدید اشتوتگارت مثل، سرهو گیراسی،
دنیز اونداف، آنجلو استیلر و ماکسیمیلین میتلشتد چیست؟
اگر بازیکنانی نظیر آتاکان کارازور، والدمار آنتون و کریس
فوریش را هم در نظر بگیرید، متوجه می شوید که تیمی ساخته شده که بازیکنان در آن
خود را کاملا شناخته و احساس وابستگی به باشگاه می کنند و این موارد قابل لمس است.
به آنها اعتماد شده که برای تیم و باشگاه بسیار مهم است. با حضور بازیکنانی جدید
مثل استیلر و میتلشتد، عملکرد خود را بهتر از قبل هم کردند. اوندوف هم سرانجام
توانایی های خود را نشان داد، اگر چه در ابتدا چندان چشمگیر ظاهر نمی شد. ساختار
کاملا مناسب این بازیکنان است. همه نقش خود را می دانند و تمام توان خود را برای
این تیم می گذارند. تداوم برای یک تیم بسیار مهم است و این چیزی است که در
اشتوتگارت کاملا قابل مشاهده بود.
*ستاره اصلی گیراسی است که گل های بسیاری را به ثمر رساند.
آیا او توانایی تبدیل شدن به یک بازیکن بزرگ را دارد؟
خواهیم دید ولی همه چیز برایش خوب پیش رفت. او یک گلزن است اما
در کار تیمی هم خیلی خوب عمل می کند. هم تیمی هایش را وارد بازی می کند ولی ضربات
نهایی اش راز موفقیتش محسوب می شود. یک مجموعه از قابلیت های مختلف است. به هر حال
یک مهاجم میانی فرصت بسیاری برای گلزنی خواهد داشت. اگر چه چندین بار مصدوم شد اما
گل های زیادی را به ثمر رساند.
*به سراغ منطقه سوابیا در آلمان برویم که از دوران فوتبالت
آنجا را می شناسی. فوتبال برای مردم این منطقه چه مفهومی دارد؟
کل مردم آنجا دیوانه فوتبال هستند و بیشترشان طرفدار
اشتوتگارت. اگر تیم، فوتبال خوبی را به نمایش بگذارد و جوانان مستعدی را معرفی
کند، کل منطقه خوشحال خواهد بود. می توانید این رضایت را در میان اهالی ببینید.
اشتوتگارت تیم ریشه داری است که در این فصل دوباره توانایی های خود را نشان داد.
متقاعد شده بودم که این تیم جایگاه بالایی را در پایان فصل به دست خواهد آورد.
*برخی می گویند اشتوتگارت پس از لورکوزن بهترین فوتبال را
در بوندسلیگا ارائه می دهد. موافق هستی؟
بله ، چرا که فوتبالی کاملا هجومی را به نمایش می گذارند و
در این راه کاملا موفق عمل می کنند. البته چند بازی را باختند ولی نوسان چندانی در
طول فصل نداشتند. در کل همان فوتبال هجومی و جذاب را به نمایش می گذاشتند که می تواند
نتیجه بازی را مشخص کند. تلاش می کنند که گل بزنند و فقط به دنبال دفاع کردن
نیستند. همیشه به دنبال تصاحب توپ هستند. این قضیه در لورکوزن هم دیده می شود.
*سیدمحمد طاهر شاهین