تاریخ انتشار : جمعه 8 تیر 1403 - 11:50
30 بازدید
کد خبر : 224123

ماجرای احترام شهید باکری به جنازه‌های عراقی

جامعه ورزشی آفتاب نو: مهدی از کشتن نفرت داشت، هدف او پیروزی بر سران عراق بود نه بر مردم شان. از کشته شدن کسی خوشحال نمی‌شد. از آن طرف اگر یک عراقی برای بچه‌ها ایجاد خطر می‌کرد، هر طوری بود او را می‌زد تا آسیبی به بچه‌ها نرساند. طوری طراحی می‌کرد و نقشه می‌کشید که

جامعه ورزشی آفتاب نو:

مهدی از کشتن نفرت داشت، هدف او پیروزی بر سران عراق بود نه بر مردم شان. از کشته شدن کسی خوشحال نمی‌شد.

از آن طرف اگر یک عراقی برای بچه‌ها ایجاد خطر می‌کرد، هر طوری بود او را می‌زد تا آسیبی به بچه‌ها نرساند.

طوری طراحی می‌کرد و نقشه می‌کشید که دشمن در محاصره بیفتد و مجبور به تسلیم شود. همیشه می‌گفت: «تا دیدید تسلیم شدن، دیگه شلیک نکنین.»

دیدن کشته‌های عراقی، ناراحتش می‌کرد طوری که روی جنازه‌های آنها پا نمی‌گذاشت.

پیش می‌آمد که گاهی مجبور بودیم از داخل یک کانال که پر از جنازه عراقی بود، عبور کنیم، مهدی به هیچ عنوان روی این جنازه‌ها یا نمی‌گذاشت و می‌گفت: «هر کدوم از اینها، عزیز یه خونواده هستن.

خدا می‌دونه که زن و بچه و پدر و مادرشون الان در چه حالی هستن و چه حالی می‌شن وقتی بفهمن ما داریم از روی جنازه عزیزان شون رد می‌شیم و پا روی اونا می‌ذاریم.»

درصد ایمان او آن قدر بالا بود که حتی به جنازه دشمن هم احترام می‌گذاشت. می‌گفت: من نمی‌دونم این کشته سنی‌ها شیعه، عرب‌ها غیر فقط عرب، می‌دونم آدمه و حالا مرده و ما باید به مرده اینها احترام بذاریم و بهشون بی احترامی‌نکنیم.

اینا رو صدام با زور به جبهه فرستاده، اگه به خودشون بود خیلی‌هاشون سر جنگ با ما نداشتن و ندارن. اگه سر جنگ هم داشته باشن، حالا که کشته شدن، باید به جسدشون احترام بذاریم.

برگرفته از کتاب نمی‌توانست زنده بماند/ خاطراتی از شهید مهدی باکری

راوی: محمد جعفر اسدی

منبع: ایسنا

+

آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn