تاریخ انتشار : پنجشنبه 18 مرداد 1403 - 7:01
21 بازدید
کد خبر : 269162

گفت‌و‌گو با سارق گردنبندقاپ

گفت‌و‌گو با سارق گردنبندقاپ

خودت را معرفی کنرضا ۴۵ ساله هستم. سابقه داری؟خیلی.آمارش ازدستم دررفته. هم به دلیل سرقت و هم به خاطر مواد‌مخدر زندان افتادم. هربار بعد از آزادی دوباره سمت جرم می‌روم.اولین‌بار چه زمانی دستگیر شدی؟۲۳سالم بود ودرجیبم چندگرم مواد‌مخدرداشتم که شناسایی ودستگیر شدم. به زندان افتادم و دوستانی پیداکردم که دزد بودند. قرارشد آزاد شدیم دزدی کنیم

خودت را معرفی کن
رضا ۴۵ ساله هستم. 

سابقه داری؟
خیلی.آمارش ازدستم دررفته. هم به دلیل سرقت و هم به خاطر مواد‌مخدر زندان افتادم. هربار بعد از آزادی دوباره سمت جرم می‌روم.

اولین‌بار چه زمانی دستگیر شدی؟
۲۳سالم بود ودرجیبم چندگرم مواد‌مخدرداشتم که شناسایی ودستگیر شدم. به زندان افتادم و دوستانی پیداکردم که دزد بودند. قرارشد آزاد شدیم دزدی کنیم که همین اتفاق افتاد. 

چه چیزی سرقت می‌کردید؟
اوایل خانه روی می‌کردیم و اموال خانه سرقت می‌کردیم. سر این سرقت‌ها دستگیر شدم و دوباره به زندان افتادم. 

این‌بار بعد آزادی چه کردی؟
هروئینی شده بودم. خانواده‌ام طردم کردند و هیچ‌کس را نداشتم. این‌بار با یک کیف‌قاپ و گردنبند‌قاپ آشنا شدم. او روش سرقت را به من یاد داد و در ۲۶ سالگی تبدیل به یک گردنبند‌قاب شدم. ترک موتور او می‌نشستم و به دزدی می‌رفتیم که دستگیر شدیم. 

همیشه یا در حال دزدی بودی یا زندان!
گفتم که تعدادش از دستم دررفته، خبر ندارم. بیرون که هستم  خلاف می‌کنم یا داخل زندان حبسش را می‌کشم. 

آخرین‌بار، بعد از آزادی چه کردی؟
دیگر شاگرد نبودم و خودم استاد سرقت و گردنبند‌قاپی شدم. باز شروع به سرقت کردم . این‌بار خودم رئیس بودم. بیشتر تنهایی به سرقت می‌رفتم ولی گاهی هم با یک همدست شروع به سرقت می‌کردم. درکمتراز۱۰ثانیه گردنبند را می‌قاپیدم و فرار می‌کردم. 

طعمه‌هایت را چطور شناسایی می‌کردی؟
در خیابان با موتور می‌چرخیدم واگرکسی گردنبند داشت شناسایی وبه او نزدیک می‌شدم و در یک لحظه دست می‌انداختم و گردنبندش را سرقت می‌کردم‌. 

چطور دستگیر شدی؟ 
در آخرین سرقتم در میدان هفت‌تیر دوربین صورتم را گرفت و لو رفتم. یک زن که گردنبند بزرگی داشت و می‌خواست از خودرو پیاده شود با موتور نزدیکش رفتم و او را بین در و خیابان نگه داشتم و سریع گردنبندش را سرقت و فرار کردم. این سرقت باعث شد لو بروم و دستگیر شوم. 

طلاها را چه می‌کردی؟
مالخری داشتم که نصف قیمت می‌خرید و پولش را نقد پرداخت می‌کرد. 

چند شاکی داری؟
فکر کنم ۱۵ نفر بشوند.

الان چه اتفاقی برایت می‌افتد؟
مثل همیشه زندان و بعدش شاید آزادی و دوباره سرقت. زندگی من در زندان و خیابان خلاصه شده است.

+

آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

advanced-floating-content-close-btn