بازار سرمایه از سال ۱۳۹۹ به دنبال فراخوان دولت که مقارن با دوره کرونا بود باعث به وجود آمدن رشد بیمنطق و بدون پشتوانهای شد و با وجود هشدارهایی که توسط خیلی از کارشناسان در آن زمان داده شد جریان نقدینگی مدیریت نشده باعث ایجاد حباب در بازار سرمایه شد و هیچ نوع راهکار منطقی و کارشناسی و مدیریت شدهای برای بهبود شرایط ارائه نشد و این موضوع باعث تخلیه حباب در مردادماه ۱۳۹۹ و تبدیل به فاجعهای جبران ناپذیر شد همچنین این دوره مصادف بود با انواع رویدادهای سیاسی و سیاستگذاریهای اقتصادی غلط بنابراین صرفا تخلیه حباب به دنبال یک دوره تشکیل حباب نبوده و تغییرات گستردهتری در دولت سیزدهم به خصوص حوزه اقتصاد ایجاد شد.
دست درازی کردن به حقوق سرمایهگذاران در قالبهای مختلف ازجمله قیمتگذاری دستوری، تعیین نرخ خوراک و سوخت صنایع، سرکوب نرخ دلار نیمایی و نهایتا کاهش مشوقهای صادراتی، تأمین کسری بودجه از محل غیرمعمول و تورمزا، تغییرات در نرخ سود بانکی و همچنین تغییراتی که در بازارهای موازی ایجاد شد، همگی دست به دست هم داد و منجر به خروج پول از بازار سرمایه و هدایت آن به سمت بازارهای دلالی و موازی شد.
بنابراین بازار سرمایه به دلیل این اتفاقات نتوانست بازدهی کسب کند و به طور قابل ملاحظهای هم از تورم جا ماند اکثر سرمایهگذاران متضرر شدند و این آسیبها همچنان ادامه دارد. پودر شدن بیش از ۱۰۰میلیارد دلار ارزش بازار یک ضایعه بسیار بزرگ برای اقتصاد کشور محسوب میشود. به جای اینکه متناسب با رشد GDP و یا تولید ناخالصی داخلی رشد ارزش بازار را تجربه کنیم متاسفانه شاهد کاهش رشد ارزش بازار و به صورت مداوم و فرسایشی بودیم. در این مدت بازار سرمایه علاوه بر اینکه ارزش خود را از دست داد و خسارت بسیار سنگینی متحمل شد،
اعتماد عمومی هم بسیار کاهش پیدا کرد و یا بهتراست بگوییم از بین رفت به دلیل اینکه در تمام سیاست گذاریها از جمله سیاستگذاریهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، کمترین توجهی به آثار این سیاست گذاریها و تبعات آن در بازار سرمایه دیده نشد و همین امر باعث از بین رفتن اعتماد عمومی شد.
از آنجا که بازار سرمایه از سوی سیاستگذاران کم ارزش تلقی میشود، مردم نیز نسبت به آینده این بازار ناامید شدهاند و همین امر باعث خروج نقدینگی و افزایش فشار فروش و در نتیجه کاهش تقاضا و خسارت سرمایه گذاران شده است.
البته این اتفاق خیلی غیر طبیعی نبود، بازاری که همیشه مورد تظلم و دست درازی دولتها به خصوص دولت سیزدهم قرار گرفت و هیچ نگاه درستی به نقش و جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ایجاد نشد و به رغم همه وعدههای داده شده در این دولت، همچنان شاهد بی مهریها نسبت به ارزشگذاری بازار سرمایه بودیم. این اوضاع اقتصادی ناشی از تصمیمات و سیاستهای غلط و بدون برنامهای بود که در دولتها به خصوص دولت سیزدهم اتفاق افتاد، بنابراین اگر قرار باشد تغییری اتفاق بیفتد، باید نگاه دولت به اقتصاد از حالت بدون برنامه و بی هدف خارج شود تا تاثیر سیاست گذاریهایی که غالبا نگاه علمی دارند و کارشناسی شده هستند به صورت زنجیره وار در تمام حوزهها بررسی و ارزیابی شود.
با غالب شدن این نگاه در دولت آقای پزشکیان و تیم اقتصادی وی، این نگاه حاکم خواهد شد اما اجرای این برنامه قطعا به زمان احتیاج دارد، و باید فرصت لازم را در اختیار دولت قرار گیرد تا برنامه به مرحله اجرایی برسد.
- حمید میرمعینی – کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۵۱ هفته نامه اطلاعات بورس
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.