نصیره مقدمفر روانشناس تخصصی در گفتگو با خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا درباره عواقب درد دل والدین با فرزندان گفت: با توجه به این که عواقب درد دل والدین با فرزندان ممکن است در کودکی بروز داده نشود؛ به یقین در روابط آینده کودک تاثیرگذار خواهد بود. به عبارت دیگر استفاده والدین از کودکان به عنوان منبعی برای درد دل باعث شکل گیری بسیاری از طرحوارهها در آینده فرزند میشود.
وی با اشاره به طرحوارههای ناسازگار ادامه داد: اختلافها و تعارضات بین پدر و مادر، سبک فرزند پروری والدین و به طور کلی تجربیات دوران کودکی در شکل گیری طرحوارههای ناسازگار کودک تاثیرگذار خواهد بود.
«دلبستگی ایمن» کودک در خانوادههایی با والد بیحوصله شکل نخواهد گرفت
این روان درمانگر با بیان این که والدین برای کودکان زیر ۱۲ سال به عنوان یک الگو شناخته میشوند، افزود: در چنین شرایطی وقتی یکی از والدین شروع به تخریب والد دیگر میکند؛ در واقع وی را از حالت الگو بودن خارج کرده و نقش هنجار بودن پدر یا مادر را زیر سوال میبرد. همچنین درد دل والدین، تصاویر کودک را از والد دیگر تشکیل میدهد که خود نیز در شکل گیری طرحوارهها موثر است.
عضو سازمان روانشناسی کشور با اشاره به والدینی که وقتی به تعامل مثبت و وقت مشترک با کودک اختصاص نمیدهند، تشریح کرد: «دلبستگی ایمن» کودک در خانوادههایی با والد بیحوصله شکل نخواهد گرفت. به عبارت دیگر وقتی والد به بهانه چالشهای شخصی با همسر از داشتن زمان و وقت مشترک با کودک سر باز میزند؛ به این ترتیب احساس امنیت و همدلی کودک به خطر افتاده و کودک نیز به سمتی هدایت خواهد شد که در روابط میان فردی آینده دچار مشکلات متعدد شود.
نشخوارهای فکری از کودکی شکل میگیرند
وی با بیان این که نشخوارهای فکری از کودکی شکل میگیرند، تصریح کرد: اگرچه خیلی از والدین تصور میکنند کودک به خاطر سن پایین، درکی از صحبتها ندارد، اما در خلال این صحبتها افکاری در ذهن کودک نقش خواهد بست که که به جای بروز این افکار، به درون ریزی روی میآورد و به این ترتیب تخلیه افکار اتفاق نمیافتد؛ همچنین کودک باید بداند کسی به جز پدر، مادر و مشاور محرم اسرار وی نخواهد بود و از همین رو مهارت صحبت کردن و بروز افکار، خودگویی یا نوشتار احساسات و ضبط صدا نیز از جمله مهارتهایی است که علاوه بر این که باید از کودکی تقویت شود؛ کودک باید از پدر و مادر یاد بگیرد چرا که در غیر این صورت کودک هرآنچه میبیند را درون خود خواهد ریخت.
درد دل با کودکان نوعی از سوءاستفاده هیجانی است
مقدمفر درد دل با کودکان را نوعی از سوءاستفاده هیجانی از کودک دانست و اظهار داشت: با توجه به این که کودک یا نوجوان در اثر شنیدن درد دلهای والد خود نقش سنگ صبور را بازی میکند؛ علاوه بر این که این مسیر کودک را تبدیل به ابزاری برای شنیدن گلایههای والدین میکند، فرزند نیز آماده شکل گیری طرحوارهها میشود. از همین رو والدین برای تخلیه هیجانی خود باید از رویکرد ضبط صدا و خودگویی و نوشتار افکار استفاده کنند.
مقدمفر با اشاره به تفاوت دخترها و پسرها ادامه داد: اگرچه آسیب درد دل والدین با فرزند در هردو جنسیت جدی است؛ اما میتوان گفت نشخوارهای فکری در دختران با جزئیات بیشتر و جزئیتر شکل میگیرد. همچنین اگرچه در حالت کلی پسرها کلی نگر و دخترها به عنوان جنس جزئی نگر شناخته میشوند؛ اما میتوان گفت در شرایطی که کودکان سنگ صبور والدین میشوند، بحث جنسیت خیلی مطرح نمیشود.
وی با اشاره به مادری که همیشه در نقش قربانی فرو میرود، گفت: رفتاری که مادر خانواده به طور مداوم دست به تخریب جایگاه پدری در خانواده زده، روابط آینده دختر خانواده نیز تحت الشعاع این رفتار قرار خواهد گرفت. خیانت نیز به عنوان رفتاری که ممکن است از سوی پدر خانواده سر بزند؛ علاوه بر این که دختر را در انتخاب شریک عاطفی دچار ترس و درگیر تلههای شناختی میکند، باعث میشود دختر خانواده دیدگاه خیانت را به تمام مردان جامعه تعمیم دهد.
سبک فرزند پروری نیز از جمله عوامل تشکیل تروماها به شمار میآید
این روان درمانگر آسیبهای درد دل والدین با فرزندان را فاقد تفکیک جنسیت دانست و یادآور شد: والدین در خلال آموزشهای متعدد باید به این آگاهی دست پیدا کنند که نه تنها کوکان ابزاری برای درد دل نیستند؛ بلکه به هیچ عنوان نباید شاهد اختلافات و چالشهای بین زوجها باشند چرا که کودکان مشاور و متخصص نیستند و صرفاً باورهای منفی نسبت به پدر یا مادر خود پیدا میکنند.
مقدمفر آسیب پذیری کودکان را شدیدتر دانست و افزود: اگرچه تجربیات زندگی در کودکی سر باز نخواهند کرد، اما طلاق و جدایی و سایر اختلافات و چالشهای خانوادگی در بزرگسالی به شکل تروماهای مختلف نشان داده میشوند. با این حال درباره هیچ یک از این احتمالات نمیتوان قطعیت به خرج داد. در خیلی از موارد فرد پس از تشنجهایی که در فضای خانه تجربه کرده به فضای سالمی راه پیدا میکند که مانعی برای بروز تروماهای مذکور میشود.
وی تصاویر شکل گرفته از زندگی، بینش و تجربیات زندگی را از جمله ساختار تروماها دانست و تشریح کرد: با توجه به این که طرحوارهها به معنای باورهای یک فرد هستند؛ علاوه بر کسی که دوره کودکی خوبی را طی نکرده، کسی که با سبک فرزندپروری سهل گیرانه نیز بزرگ شده از گزینههای در معرض خطر به شمار میآید. همچنین همان اندازه که کودک در خانواده سختگیر و با والدین کنترلگر آسیب میبیند در خانواده بدون قانون نیز در حصار خطر قرار دارد. به عبارت دیگر علاوه بر اختلافات خانوادگی، سبک فرزند پروری نیز از جمله عوامل تشکیل تروماها به شمار میآید.
عضو سازمان روانشناسی کشور با اشاره به لزوم ارضای ۵ نیاز اساسی در کودک خاطرنشان کرد: ماحصل آگاهی والدین، ایجاد فضای امن برای همدلی و تعامل مثبت برای بحث مشترک بین والدین و فرزند چیزی به جز ارضای نیاز وابستگی ایمن نخواهد بود.
انتهای پیام/
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.