آمار عجیب از بازگشت سرمایه مردم به رختخواب!

روزنامه اعتماد در گزارشی خبر داد که طی ۲۰ سال گذشته به دلیل پایین آمدن ارزش دستمزد، احتکار خانگی  ۵۰۰درصد از نقدینگی خانوار رخ داده است.

در بخشی از این گزارش می‌خوانید:

* خانوارها با توجه به احساسات خود نسبت به وضعیت اقتصادی طی این دو دهه میزان احتکار پول یا نگهداری پول نقد حال به‌ صورت طلا یا ارز را در خانه افزایش داده‌اند و این روند سیر صعودی به خود گرفته و بیش از ۵۰۰ درصد از نقدینگی خانوار احتکار شده و در جریان تولید قرار نگرفته است.

* در نتیجه کاهش خودکفایی بنگاه‌ها، در دو دهه اخیر، بنگاه‌ها تنها توانسته‌اند تقریبا از ۱۵ درصد ظرفیت اشتغال خود استفاده کنند. در مدل این تحقیق، ۵۰۰۰ خانوار تعریف شده است و هر خانوار یک نیروی کار عرضه می‌کند؛ نتایج تحقیق نشان داده که تقریبا ۳۰۰۰ نفر متقاضی کار و در جست‌وجوی شغل دیگری بوده‌اند.

* این در حالی است که مدت زمان به‌کارگیری روند افزایشی به خود گرفته است و به‌طور میانگین افراد بیکار حدود ۷ ماه بیکار بوده‌اند. در نتیجه آن خانوارها دستمزد دریافتی خود را رو به پایین تعدیل کرده‌اند و میزان احتکار نقدینگی خانوار بسیار بالاتر از میزان هدف خانوار در شرایط عادی هست و از سال ۱۳۸۴ روند افزایشی به خود گرفته است. در نتیجه این شرایط، در این سال‌ها، نوسانات کوچک به تدریج سبب کند شدن پویایی کل شده است، زیرا در نتیجه تعامل پیچیده بین احساسات بازار و بنگاه و خانوار و همچنین رفتار مالی آنها پویایی کل دچار تغییر شده و بیکاری و مدت زمان بیکاری افزایش یافته و موج بدبینی تقویت شده است، به‌طوری که عقاید بدبینانه اعتبار پیدا کرده و این کندی پویایی کل، بدبینی را افزایش داده است. این حلقه تقویت‌کننده تعاملات بین عامل‌ها، اقتصاد را به سمت رکود عمیق سوق داده است. این روند تا زمانی که ترازنامه‌های بخش خصوصی اصلاح یا بخش خصوصی برای پس‌انداز کردن بسیار فقیر شود و درآمدی برای پس‌انداز نداشته باشد، ادامه خواهد یافت و بعد از آن متوقف می‌شود.

* نتایج نشان می‌دهد بنگاه‌ها در ایران، نقدینگی زیادی برای تامین سرمایه وام گرفته‌اند. آنها بهره زیادی را پرداخت می‌کنند و این در حالی است که توانایی استفاده از تمامی ظرفیت‌های اشتغال را ندارند و همچنین در پرداخت هزینه‌های ثابت و متغیر خود نیز ناتوان هستند. مجموع این تعاملات خانوارها و بنگاه‌ها را به عامل‌های بدبین تبدیل کرده که به‌ نوبه خود منجر به کند شدن پویایی کل و رکود ناشی از بدهی شده است، به‌گونه‌ای که نظرات بدبینانه اعتبار پیدا کرده و رفتار گله‌ای سبب سرایت بدبینی بین عامل‌ها شده است.

* این نوسانات کوچک به ‌تدریج در طول زمان منجر به نوسانات بزرگ شده و روی متغیرهای اقتصاد کلان و بازخورد این تغییرات روی متغیرهای اقتصاد کلان، مجددا روی احساسات خانوار و بنگاه تاثیر گذاشته و آنها دوباره رفتار خود را با توجه به این تغییرات کلان، تعدیل کرده‌اند. این حلقه‌های بازخوردی به‌طور متناوب ادامه پیدا کرده و نوسانات کوچک در نهایت سبب رکود اقتصادی و عمیق‌تر شدن این رکود شده است.

* افزایش سطح بدهی، کاهش سطح پس‌انداز و افزایش بیکاری برخی خانوارها و بنگاه‌ها را تحت تنگناهای مالی قرار می‌دهد و آنها را به عامل‌های بدبین تبدیل می‌کند که منجر به تغییر رفتار مالی آنها می‌شود. خانوارها و بنگاه‌ها بدون آنکه تصویر کلی از اقتصاد داشته باشند و بدون هماهنگی با یکدیگر، هر یک رفتار مالی خود را با توجه به احساساتی که نسبت به بازار دارند، تطبیق می‌دهند. این احساسات بازار تا حدودی ناشی از وضعیت فردی خود عامل‌هاست که سبب می‌شود آنها نسبت به وضعیت اقتصادی خوش‌بین یا بدبین باشند.

* هنگامی که پندار خوش‌بینی یا بدبینی در بین عامل‌ها نشات پیدا می‌کند، رفتار گله‌ای باعث انتقال الگوی خوش‌بینی و بدبینی در بین آنها می‌شود. رفتار گله‌ای نوسانات کوچکی را که ناشی از تغییر رفتار عامل‌هاست تعدیل و تقویت می‌کند و به صورت زنجیره‌ای در بین خانوار و بنگاه‌ها منتشر کرده و سبب ایجاد حلقه‌های بازخوردی در خانوار و بنگاه می‌شود. در نتیجه دوباره اثراتی را در رفتار مالی آنها ایجاد می‌کند. چنین تعاملاتی، ترکیبی پیچیده از ثبات نسبی و نوسان را در وضعیت اقتصادی پدید می‌آورد.

+

عضو تلگرام آفتاب نو شدی؟ اگه نه تا دیر نشده کلیک کن آخرین اخبار ورزشی رو اونجا ببین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn