مهاجرت یکی از پدیدههای اجتماعی پیچیده و چندجانبه است که در دهههای اخیر بهویژه در کشور عزیزمان ایران بهطور چشمگیری افزایش یافته است. عواملی مانند بحرانهای اقتصادی، نارضایتیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، عدمامنیت فردی، شغلی، اجتماعی و معیشتی، همچنین فرصتهای محدود برای پیشرفت، نارضایتی عمیق قلبی از نوع زندگی در این شرایط و نبود امید و باور به فردایی روشن، جوانان و متخصصان و بهتبع آن، خانوادهها را به ترک کشور ترغیب کرده است.
وقتی شهروندی از سهم ملی و قانونی خود صرفنظر میکند و از خاک وطنش و حقوق حقه خود، از فرصتها و منابع کشورش از خانواده و اقوام و دوستان و دلبستگیها و وابستگیهایش میگذرد، سختیهای بیشمار پیشرو را به جان میخرد تا جان خودش و خانوادهاش را نجات دهد، گذشته را رها میکند و به امید آینده به هر دری میزند تا بلکه در غربت بیابد آنچه را در سرزمینش از او گرفته و دریغ شده، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمیماند.
افسوس که چشم بینا و گوش شنوا و دلسوزی و دلیستگی به این سرزمین و این ملت آنقدر نیست که به این حقایق توجه شودُ و چارهای برای این درد بیابند. نویسنده با امید به تحول و توسعه فردای ایران، در این یادداشت با دلی پرخون به زیانهای این سوءمدیریت کلان و بررسی پیامدهای مهاجرت روزافزون مردم کشور، در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علمی میپردازد، باشد که روزی این سرزمین دوباره بهترین جای زندگی برای تمام مردمانش باشد.
زیانهای اجتماعی
– کاهش نیروی انسانی و پیر شدن جمعیت
مهاجرتهای گسترده بهویژه در میان جوانان و متخصصان باعث کاهش نیروی انسانی کشور میشود. این موضوع بهمعنای از دست دادن سرمایههای انسانی ارزشمندی است که میتوانند نقش مهمی در توسعه کشور ایفا کنند. با خروج جوانان، کشور بهسرعت به سمت سالخوردگی و پیری جمعیت حرکت خواهد کرد و این مسئله مشکلات بسیاری برای نظامهای اجتماعی و اقتصادی به همراه خواهد داشت. کاهش نیروی کار جوان میتواند به کاهش بهرهوری و افزایش فشار بر سیستمهای رفاهی و بهداشتی و در نهایت کاهش کیفیت زندگی در داخل کشور منجر شود.
– آسیب به خانوادهها
مهاجرت میتواند به جدایی خانوادهها و مشکلات روانی و اجتماعی جدی منجر شود. این جدایی نهتنها بر روابط خانوادگی تأثیر منفی میگذارد، بلکه میتواند به افزایش اضطراب، افسردگی و مشکلات عاطفی برای افراد باقیمانده در داخل کشور نیز منجر شود. مهاجرت میتواند باعث افزایش فشارهای اجتماعی و خانوادگی شود که ممکن است به تنشهای اجتماعی و روانی دامن بزند و کیفیت زندگی خانوادهها را کاهش دهد.
– افزایش نارضایتی اجتماعی
مهاجرتهای گسترده و نابرابریهای ناشی از آن میتواند به افزایش نارضایتی در میان افرادی که موفق به مهاجرت نشدهاند یا کسانی که با شرایط جدید در کشورهای مقصد مواجه شدهاند، منجر شود. این نارضایتی ممکن است به بروز اعتراضات اجتماعی و تنشهای سیاسی دامن بزند و به تضعیف انسجام اجتماعی و ثبات سیاسی کشور بینجامد.
زیانهای اقتصادی
-کاهش سرمایهگذاری
مهاجرت نیروی کار ماهر و متخصص به معنای کاهش سرمایهگذاری در کشور است. افراد مهاجر معمولا سرمایههایشان را با خود میبرند که این موضوع میتواند بر رشد اقتصادی تأثیر منفی بگذارد. کاهش سرمایهگذاری به کاهش تولید و رشد اقتصادی منجر شود و فرصتهای شغلی را در کشور محدود کند.
– کمبود نیروی کار بهخصوص نیروهای تحصیلکرده و متخصص
خروج نیروی کار بهویژه در بخشهای کلیدی مانند پزشکی، مهندسی و فناوری اطلاعات میتواند منجر به کمبود نیروی کار شود. این کمبود نهتنها روی کیفیت خدمات عمومی تأثیر میگذارد، بلکه میتواند هزینههای بالاتری را برای استخدام نیروی کار خارجی ایجاد کند و در نهایت به افزایش هزینههای عمومی و کاهش کارآیی اقتصادی منجر شود.
– کاهش فعالیتهای اقتصادی و درآمدهای مالیاتی
با کاهش جمعیت فعال، فعالیتهای مختلف اقتصادی و بهطبع آن، درآمدهای مالیاتی دولت نیز کاهش خواهد یافت. این موضوع میتواند روی تأمین خدمات عمومی و زیرساختها تأثیر منفی بگذارد و به کاهش کیفیت خدمات عمومی و مشکلات مالی برای دولت منجر شود.
زیانهای فرهنگی
– از دست رفتن فرهنگ و هویت ملی
مهاجرت گسترده میتواند منجر به از دست رفتن بخشی از فرهنگ و هویت ملی شود. افرادی که به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند، ممکن است تحتتأثیر فرهنگهای جدید قرار گیرند و این موضوع میتواند باعث تغییرات فرهنگی در جامعه ایران شود. از بین رفتن ارزشهای فرهنگی و هویتی میتواند به کاهش انسجام فرهنگی و اجتماعی در کشور منجر شود.
– کاهش تعاملات فرهنگی
مهاجرت افراد از کشور باعث کاهش تعاملات فرهنگی و اجتماعی میان اقشار مختلف جامعه میشود. این موضوع ممکن است روی همبستگی اجتماعی تأثیر منفی بگذارد و به کاهش تعاملات و همکاریهای فرهنگی و اجتماعی منجر شود. کاهش تعاملات فرهنگی میتواند به کاهش تنوع فرهنگی و اجتماعی و همچنین کاهش غنای فرهنگی جامعه بینجامد.
-چالشهای هویتی
افرادی که به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند، ممکن است با چالشهای هویتی مواجه شوند. آنها ممکن است در تلاش برای حفظ هویت فرهنگی خود باشند، در حالی که تحتتأثیر فرهنگ جدید قرار گرفتهاند. این چالشها میتواند به احساس بیخانمانی و عدمتعلق ختم شود و مشکلات هویتی را برای مهاجران ایجاد کند.
زیانهای علمی
– فرار مغزها
مهاجرت فارغالتحصیلان دانشگاهها، اساتید و نخبگان علمی و دانشگاهی، یکی از بزرگترین چالشها برای ایران است. فرار مغزها به معنای از دست رفتن دانش و تخصصی است که میتواند در توسعه علمی و فناوری کشور مؤثر باشد. از دست دادن نخبگان علمی و پژوهشگران میتواند به کاهش ظرفیتهای علمی و پژوهشی کشور و کُندی پیشرفتهای علمی و فناوری منجر شود.
-کاهش کیفیت آموزش
با خروج استادان و محققان برجسته، کیفیت آموزش در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کاهش مییابد. این موضوع میتواند روی تربیت نسلهای آینده تأثیر منفی گذاشته و به کاهش سطح علمی و تخصصی کشور منجر شود. کاهش کیفیت آموزش میتواند به کاهش اعتماد عمومی به سیستم آموزشی و افزایش مشکلات در تأمین نیروی کار ماهر و متخصص بینجامد.
– محدودیت در پژوهش و نوآوری
مهاجرت دانشمندان و پژوهشگران باعث محدودیت در پژوهشها و نوآوریها در کشور میشود. این موضوع میتواند روی پیشرفت علمی و فناوری ایران تأثیرات منفی بگذارد و به کاهش رقابتپذیری کشور در زمینههای علمی و فناوری منجر شود. محدودیت در پژوهش و نوآوری، کاهش توان رقابتی کشور در عرصههای علمی و فناوری بینالمللی را بهدنبال دارد.
جمعبندی و نتیجهگیری
مهاجرت روزافزون به کشورهای دیگر دارای زیانهای گستردهای در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و علمی برای کشور است. از دست رفتن نیروی انسانی، بهخصوص نیروهای جوان و تحصیلکرده و متخصص، کاهش سرمایهگذاری، آسیب به خانوادهها، کاهش کیفیت آموزش و فرار مغزها تنها بخشی از این زیانهاست که نیازمند توجه جدی سیاستگذاران و برنامهریزان کشور است. برای مقابله با این چالشها، لازم است دولتها برنامههایی برای بهبود فرصتها و امید به زندگی و آینده روشن جامعه، ایجاد فرصتهای شغلی، بهبود شرایط اقتصادی، ارتقاء کیفیت آموزش و حفظ هویت فرهنگی تدوین کنند تا بتوانند از مهاجرت گسترده جلوگیری کرده و زمینه زندگی طبیعی، استاندارد و مناسب را برای بازگشت مهاجران فراهم کنند. به امید روزی که همه ایرانیان، ایران را برای زندگی مناسبترین انتخاب خود بدانند و هیچ کشوری را به کشور خود ترجیح ندهند. آیین چراغ خاموشی نیست. نویسنده در این سلسله یادداشت ها میکوشد تا در حد مقدورات و بضاعت، روشنایی بخش راه تحول و توسعه فردای ایران باشد.