تلمود ریشه فرهنگی مدرنیته

این پیش‌بینی علمی در ادامه معرفت امام‌(ره) بر دو پایه استوار است: یکی، بر علل و دلایلی تئوریک؛ و دیگری بر سندیت آفتاب‌گونه در نمایش واقعیت‌، که یعنی آفتاب آمد دلیلِ آفتاب! مجموعه‌ای از ورشکستگی همه‌جانبه و ددمنشی و عریان‌شدن جنایت و تبهکاری متفرعن که در طول تاریخ، ویژگی دوران افول امپراطوری‌هاست، این فروپاشی را پیش چشم قرار می‌دهد. دیگر قرار نیست در آینده متوجه این رخداد شویم. از همین حالا پدیده سقوط در انظار جهان رخ داده است و از این پس و دوران پساغزه، موضوعِ امرِ ماضی نقلی شده است.  

تاریخ آدمیت و دفن وحشیگری انسان
اما آنچه اکنون برای اهل علم و تفکر مسأله‌ای مبرم است و در آینده جهان نقش دارد و خصوصا برای مسلمانانِ جهان پرسشی حیاتی است و مانعِ فریب آنها در تغییرِ نوی جهان می‌شود و به آنان شناختی عمیق از نقشه‌های استکبار فرعونی معاصر و شیطان‌های انسانی و ابالسه از‌یکسو، و وقوف و معرفت درباره طرح پروردگار یکتا، ربِ حکیمِ عزیز از سوی دیگر، می‌دهد، شناخت ماهیت و علل ریشه‌دار سقوط تمدن آمریکا، یعنی شناخت حقیقت مدرنیته است که دیر‌یا‌زود بساط کلِ تمدن مدرن را در کره ارض بر‌می‌چیند و با ظهور موعود موجود(عج)، تمدن و نظامی ماهواً متمایز و الهی را می‌آغازد که می‌توان آغاز تاریخ آدمیت و دفنِ تاریخِ آدمخواری و وحشیگریِ انسان و اِشباه‌الرجال نامش نهاد. 

پس دو پرسش بنیانی را برای اولین بار مطرح می‌کنم: ‌اول، زهدان دیدگاهی و ایدئولوژیک مدرنیته که به‌نظرم افق و معناهای یهودیت سامری است، و تلمود کتاب تحریفگر تورات این منحرفان دین حضرت موسی علیه‌السلام، سند این گفته است که برای اولین‌بار گفته می‌شود؛ و دوم فرآیند تاریخیِ نفوذ یهودیتِ اقلیتی و از‌منظر کمیت ناچیز در‌جهان مسیحیِ غرب و شکل‌گیری پروتستانیسم درجهانِ مسیحیت و جهانگیریِ الحاد و کفرِ مدرن با نقابِ رفرمیسمِ مذهبی و نابودی دین در غربِ مسیحی در‌ادامه تحریفاتِ کلیسا و مظالم آن؛ و در وهله بعد، تلاش یهودیتِ سامری در تحقق همین طرح در‌جهانِ اسلام از زمان استعمار کهن و خصوصا در دوران سلطه کمپانی هندِ شرقی و نقشه‌های استعماری علیه اسلام ناب و قرآن و مهدویت تا غزه و نقشه کانونیِ استکبار علیه اسلام. 

کتابی برای انحراف جهانی
در این مقالاتی که مستقل از هم نوشته شده‌اند، تلمود و پروتستانیسم اروپایی و همگونیِ رفرمیسم ایرانی و اصلاح‌طلبیِ اسلامی غرب‌گرا و مدرن‌گرا، سه کانونی است که ریشه‌یابی می‌گردند تا مشخص شود و به این پرسش پاسخ گوییم که مدرنیته و تمدن آن، با تلمود و تلمود با پروتستانیزم و پروتستانیسم با رفرمیسم غرب‌گرای ایرانی چه‌نسبتی با‌هم دارند ؟

همین‌جا بگویم امرِ اصلاح در اسلام و پاک‌کردن دین از خرافات و نیز پاسخ به مقتضیات زمانی-مکانی از مبناهای اسلامِ ناب است و رفرمیسم و اصلاح‌طلبیِ غربگرا، هیچ سنخیتی با آن ندارد. غرب‌گرایان ایران و رفرمیست‌ها خوششان می‌آید که جریان متبوعشان را همگن و هم‌سرشت با اصلاح‌طلبی در عصر جدید و در مسیحیت بخوانند. آنهایی که خودشان ذهنی مقلدِ غرب و پرورش‌یافته با نیروی قیاس و ناتوان از قدرتِ خلاق و تعقل و تفکرِ مستقل دارند و سراپا غربی‌واره گشته و در سِحرِ غرب‌زدگی فسیل شده‌اند، از این همگونی خشنودند؛ اما حقیقت آن است که خودِ اصلاح مذهبی در اروپا و ‌جهان ‌مسیحی (کالوِنیسم) و در‌حقیقت‌ پروتستانی‌کردنِ مسیحیت، چیزی نبود جز نفوذ یهودیتِ پیامبرکش در مسیحیت و توحیدزدایی از جهان‌ مسیحی و آنان را ابزار یهودیتِ سامری و‌ چارپایانِ خدمت‌گزارِ قدرت‌طلبیِ قومِ عاصی کردن!

فتنه یهودی در ادیان ابراهیمی
خودِ دین موسی سلام‌ا…‌الیه هم برعلیه این یهودیتِ افزارِ قدرت‌و‌حرصِ جهانخوارِ بنی‌اسرائیلی بوده است و در زیر نقاب پیروی از موسی(ع)، پیامبرکشانِ کافرِ ملحد نهان شد‌ه‌اند. همچنان‌که اصلاح‌طلبیِ مسیحی (پروتستانیزم) پایگاه توطئه یهودیت برای دین‌زدایی در مسیحیت شده، رفرمیسم غرب‌گرا در ایران هم همین نقش را می‌خواهد برابر اسلام ایفا کند و اصلاح‌طلبی غرب‌گرای ما ماهواً همین خواستِ تصرفاتِ یهودی و نقشه اسلام‌زدایی را پیش می‌برد. 

هشدار این نوشتار درباره ماهیتِ یهودیِ پروتستانیسم است و هم‌ذاتیِ رفرمیسم ایرانی با همان فتنه یهودی در ادیان ابراهیمیِ جهان و پروتستانی‌کردن اسلام. نفوذ یهود با نقاب پروتستانیسم اسلامی و اصلاحِ دینی، از زمان پیشامشروطه و ظهور بهائیت و انواع جریان‌های غربگرا چون‌ نهضت آزادی تا نقش تروریستی سازمان منافقین و سپس نقش چپ‌و‌راستِ مجاهدین انقلاب اسلامی و اصلاح‌طلبیِ فلسفی‌ و‌ سیاسی و دینیِ دکتر‌سروش و نقش اجراییِ مشارکتی‌ها مسبوق‌به‌سابقه است. 

رفرم دینی با روح سرمایه‌داری
پس‌از درکِ درستِ میرزای شیرازی و شاگرد او شهید شیخ فضل‌ا… و صاحب عروه، شهید مدرس، از هجوم جهانِ ملحدِ کافر‌کیشِ دجال‌وش از یک‌سو، و همچنین اشتباه بزرگ مرحوم آخوند و توبه او از عدم‌شناخت جهان و قدرت سلطه‌جو و ضد‌اسلامیِ مدرن یک مرجع دیگر، بالاخره اسلام هم به‌قواره نیازهای سرمایه‌داری جهانی در‌آورده شد و پروتستانیسم چون روحِ سرمایه‌سالاری، چهره عریانی را در فتوای مرحوم آیت‌ا… شریعتمداری ظاهر ساخت و بعدها در افقِ فلسفه دکتر‌سروش در مدرن‌کردنِ اسلام با نظرِ مشرکانه جعلی‌بودنِ کلام الهی و ایده خود‌بنیانِ پروژه قدرت‌خواهیِ جهانی محمد(ص) و انسانی‌خواندنِ وحی، این نقشِ تقدس‌زدایی را پیش برد و البته مرحوم آیت‌ا… منتظری با دست‌شستن از طرح مستقل حکومت اسلامی و تحتِ تبلیغِ نهضت آزادی، جایگزین‌کردنِ حکومت دموکراسی سکولارِ غربی به‌جای حکومت اسلامی همان راه اصلاح و رفرم دینی با روح سرمایه‌داری را پذیرفت. تا‌جایی‌که غرب‌گرایان امروزی، بر لهِ بردن اسلام به مذبح آشتی‌با‌کفر اصرار می‌ورزند و پاره‌ای علیرغم فریادهای ضد‌صهیونیستی، در‌حقیقت راه و توطئه یهودیت سامری علیه اسلام را گشوده‌اند و با صهیونیسم به‌شیوه اردوغان برخورد می‌کنند و این نفاق به‌جای وفاق اسلامی، ابعاد جسورانه‌ای به‌خود گرفت و با اغتشاش سبزها و شعار اصلاح‌طلبانِ ایرانی، نقاب‌ برافکند و با دنباله‌روی از توطئه سیاسی/فرهنگی صهیونیسم که با شعار زن‌زندگی‌آزادی علنی شد، محتوای اسرائیلی غرب‌گرایی و اصلاح‌طلبیِ براندازانه را فاش ساخت. اصلاح‌طلبیِ غرب‌گرای کنونیِ ایران، دانسته یا ندانسته ابزارِ همان صهیونیسم جهانی‌ای است که سرمایه‌داریِ بین‌المللی را می‌چرخاند و شیطان بزرگ و حتی قدرتی مثل چین و روسیه در بازار جهانی سیطره این قدرت را پذیرفته و با آن در‌سازش هستند. 

تلمود، ریشه فرهنگی مدرنیته 
این‌بار می‌خواهم پرده از رازی بردارم که در وهله اول باور‌نکردنی و تخیلی به‌نظر می‌رسد؛ نکته‌ای که به‌عمد پوشیده مانده و هیچ پژوهنده متفکری بدان نپرداخته. این امرِ واقع است که تلمود، ریشه فرهنگی مدرنیته است و تئوریزه‌کردن خشونتِ نقابدارِ قدرت مدرن، ریشه در آموزه‌های آن دارد و مسیحیت صورتکی شده تا با رفرمیسم و اصلاح مذهبی، ایده‌های اساسی ضدِ پیام حضرت موسی علیه‌السلام را به‌وسیله این قوم پیامبرکش و خشن عملاً به‌اجرا بگذارد. ایده‌هایی که به‌معنی خواست یهودیت کافر‌کیش است که فرامین موسی را به‌باد داده و فرامین یهودیت در جنگ با خدا را به‌اسم دین پیامبر خدا به‌جایش نشانده است و در عالم مسیحی نفوذ کرده و مسیحیت پروتستانی را ابزار اهداف سیطره‌طلبی متفرعنِ یهودیت ریاکار و آزمند و سامری و ضد فرامینِ خدا و ضد الواحِ وحی و ضد میعادِ موسی علیه‌السلام کرده است و به‌سود نظام جهانی سرمایه‌سالار و بانک و سودپرستی و جنگ‌افروزی و سلطه‌گری، این پروژه را پیش می‌برد. از تحریف و سرکشیِ بنی‌اسرائیل و شرک و کفرانِ آن همین بس که فرمان‌های نورانی را به‌زیرِ پا نهاده و از هدایت اصلیِ خدای مهربان، دال‌بر شرک‌نورزیدن و دروغ‌نگفتن و عدم خودخواهی و ضرورتِ کشتنِ نفس عاصی و فرمان او مبنی بر حرام‌بودن موُکدِ قتل نفس، با بی‌شرمی عیان تخطی کرده‌اند و در‌عوض برای کسب قدرت هر کاری را مباح دانسته و با ماکیاولیسم این را به‌اصل مشروع بدل کرده‌اند، ‌چنان‌که با داروینیسم، حیوان‌شمردن انسان‌ها در تلمود و بهره‌کشی از آنان را مباح کرده. خواهیم دید که عصر مدرن، با پایه‌های خود یعنی همان رنسانس و شورش علیه کلیسای منحرف و اشرافیتِ فاسد دینیِ در قدرت و تلاش برای رهایی از آن، که ظاهراً متکی به افق بازگشت به یونانِ عهد کفر و کافری یا محصولِ رویکرد به یونان باستان و عهد خدایان است، مهم‌ترین نگرش‌های خود یعنی حقانیت دروغ‌و‌ریا و وانموده‌گری و اجرای سناریوهای اغوا در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و مباح‌بودن آن و جنگ‌طلبی و کشتارِ جنون‌بار برای سود به‌منزله اصل حاکم بر نظامِ تولید سرمایه‌داری و رباخواری بانک‌ها را، از یهودیتِ سرکش و خواهانِ بازگشت‌به‌بت‌پرستی در‌همان دوران زندگی رسول خدا حضرت موسی سلام‌ا…‌الیه‌ اخذ کرده است. 

اشاعه فرهنگ اسلام‌زدایی پس از مسیحیت‌زدایی
عصر جدید، حیوان‌پنداری نیروی کار را از دیدِ یهود، که عملاً یعنی کل بشریت غیریهودی، از آنان آموخته و تصاحبِ جهان و تحققِ همسان‌سازی با بردگیِ کل انسان‌ها، همان ایده یهودِ قلیلِ عاصی با هوشِ سیاه است که جهانِ مسیحیت پر‌تعداد را ابزار و بازوی مسلحِ خود برای اجرای منویاتش کرده و با فتح تفکر و روح مسیحیت و پروتستانی‌کردن آن، نظامِ منطبق بر روح یهودیتِ حریص و سوداندوز را مستقر نموده و با هوشِ سیاه و علم‌و‌تکنولوژی نظام سرمایه‌داری ویرانگر را بر کره ارض حاکم و استثمارِ انسان و طبیعت را برای شهوات و برای امیال نامعقولِ انسان طماع غالب نموده و مسیحیت را یهودگرا و برده کرده و دویست سال است می‌کوشد همین کار را با نیروی نظامی و مستشرقین و حکومت‌های دست‌نشانده در دنیای اسلام تکرار کند و برنامه‌ تجزیه جهان اسلام و نفوذ در قلب‌و‌مغزِ مسلمانان را محقق سازد- که البته نمی‌تواند- و امروز قصد دارد با تغییر خاورمیانه و آسیای غربی این هدف هفتادو‌پنج‌ساله اسلام‌زدایی و تصرف بیت‌المقدس را با محوریتِ نابودی کاملِ قبله اول مسلمانان به‌پایان برساند و بعد هم نوبت کعبه، قبله کنونی مسلمانان، است. و امروز هم با تصرف روح جوانان مسلمان و نسل جدید، و همراه با آن، نسل‌کشی در نقطه مقاومت و توسعه مدرنیته و فتح‌از‌درون و بی‌هویتی و فقدان تفکر و روبات‌کردن مسلمانان با همدستی دولت‌های دست‌نشانده و کودتایی و ماهواً صهیونی، این امر را طراحی و پیش می‌برد. قصدم نشان دادن این واقعیت است که یهودیت سامری و صهیونی با هوش سیاهِ بزرگ و جمعیت قلیل، چگونه در تاریخِ نبوی به جنگ با خدا برخاسته و در عهد دین خاتم کمر همت به نابودی اسلام‌ بسته و این سلطه‌خواهی را به‌شیوه کهنه تاریخی سلاطین پیش نبرده، بلکه کمر همت به شکل‌دهی نظام جهانیِ تکنولوژیک سرمایه‌سالارانه بسته و با سرمایه‌سالاری بین‌المللی، ساختارِ دنیا را به سرشتِ سودپرستی بت‌پرستانه و وهم یهودیِ غلبه انسانِ عاصی بر خدا در کشتیِ قدرت گره زده است و در پشت این قدرت جهانی پنهان گشته و برنامه فساد در ارض و حیوان کرون و بی‌اراده‌کردن بشریت و فتحِ عالم مسیحی و حالا جهان اسلام را به‌پیش می‌برد. 

تبهکاری با رسانه‌ها
دوستان انقلاب اسلامی گاه در برابر شدت تباهی‌زدگی و سیاهی غلیظ نهادهای گوناگون تبهکار جهان قدرت، دچار احساسات پاک شده و تعجب می‌کنند بر‌افتادن تقلب این تمدن فرعونی منجر ‌به تماشای چه رذالت بیکرانی به‌دست این نهاده‌های خبیث می‌شود و مثلاً مدیریت رسانه و دانشگاه و علم با چه وضع فجیعی روبه‌روست و چگونه فریب آزادی و لیبرالیته و دموکراسی غربی فرو می‌پاشد و مثلاً رسانه‌های جهان مدرن همدست جنایت از آب در‌می‌آیند و حتی به‌جای بی‌طرفی به همیاری تا حد سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی با رژیم تبهکار و نسل‌کشی‌اش کشیده می‌شوند و رسانه‌های آزاد کشتار می‌شوند. واقعاً کمترین حیرتی ندارد که تایمز یا واشنگتن‌پست تا بدین درجه راه خیانت به خبر را در‌پیش گرفته باشند. کسانی که درس روزنامه‌نگاری دکتر معتمدنژاد را بیاد دارند، فهمی روشنی از نسبت قدرت و نوع نشر خبر و آگاهی و کار رسانه دارند و استریپ‌تیزِ خیانت به‌وسیله انتلکتوئل‌های گرداننده رسانه‌ها برایشان عجیب نیست. 

وارونه‌‌نمایی با هنر و رسانه
ما باید به چند نکته بنیانی در‌خصوص تمدن مدرن و مدرنیته عمیقا معرفت بیابیم تا معنای تفرعن فرعونی کنونی و کبر وحشیانه این کبریای شیطانی استکبار جهانی را درک کنیم. قرآن حکیم در داستان بنی اسرائیل از مرزهای فرعونیت با ما سخن گفته و ما را آگاهانیده است‌. عجیب نیست که اسرائیل امروز از یک سو فاشیست‌تر از فاشیست شده و از سوی دیگر همذات فرعونیت آمریکای شیطان بزرگ و شیاطین غرب عمل می‌کند و شباهت به فرعون، احمق ابن احمق‌ها، اتفاقی نیست. فرعون ‌باوری حقیقی به پروردگار یکتای دانا و توانا نداشت و می‌گفت منم که هر‌کس را خواستم زنده نگاه می‌دارم و هرکه را اراده کردم می‌کشم و چیزی جلو‌دارم ‌نیست و زنان زنده‌نگه‌داشته را به بی‌حیاییِ زن‌زندگی‌آزادی دعوت می‌کنم. امروز آمریکا و اسرائیل و اروپا همچون زائده شیطانِ بزرگ، چنین می‌اندیشند و چنین می‌کنند‌. مردان و کودکان را می‌کشند و زنان را زنده نگاه می‌دارند تا به فحشا بکشانند!

عمل رسانه غرب هم از همین خط‌مشیِ فرعونی پیروی می‌کند و فرعون‌وار می‌گوید که هر خبری را بخواهم به‌دلخواه خود و به‌سود ظلمِ نظام قدرتِ جائر تحریف می‌کنم و هر رویدادی را که بخواهم وارونه به اطلاع می‌رسانم و یا به فراموشی می‌سپارم. 

عصر جدید زیر سایه تفکر تلمودی
پدیده‌های جنایت و تبهکاری متفرعنِ غرب، معلولِ حقیقت تمدنیِ آن است و ریشه‌اش بر‌می‌گردد به مدرنیته پشت‌کرده به حقِ مطلق و وجود نابِ آفریدگار یگانه و به فرمان‌ناپذیری غرب مدرن از پروردگار یکتا و برده بت نفسِ فرعونیِ خود بودن!

بی‌تردید پیدایش عصر جدید را نباید خارج از اراده، سنت، مشیت، طرح و نقشه الهی و خصوصا آزمایش عظیم و جهانیِ انسان در هبوط‌به‌زمین و زمینه حیاتِ زمان‌مند و زمان و تاریخ دانست و دچار شرک شد. چنانکه هیچ رخداد تاریخمان و تاریخمندِ انسان در زمین، خارج از اراده خدا قرار ندارد و باقی شرک است و کفر است و تفسیر الحادی از هستی؛ اما ظرایفِ تاریخِ فردی‌ و ‌اجتماعی و جهانیِ انسان را انگشتِ گره‌گشای قرآن و عترت باز می‌کند. عاشورا آزمونِ الهی بود و خارج از اراده الهی رخ نداد، اما ‌این اراده که به یزید و نظام قدرت بنی‌امیه اختیارِ رو‌کردن به خواست خدا یا پشت‌کردن را داده بود، ضمناً حق را به آنان معرفی کرده و از آنان خواسته بود از خدا و رسول خدا صلوات‌ا…‌الیه‌و‌آله پیروی کنند و نه از نفس قدرت‌پرست خود و در زمین فساد نکنند و توبه کنند اما آنان فرمان خدا را نپذیرفتند و به وهم، کشتار تجلیات حق را متفرعنانه و مستکبرانه و وحشیانه به‌انجام رساندند و در نمایش الهی به اراده خود نقش دوزخی را ترجیح دادند و همان‌طور که حسین‌بن‌علی علیه‌السلام نقش عبدِ پاکباز و انسان کامل را بی‌کاست‌و‌کم عمل کرد و هریک بهره‌مند از نتایج عملِ خود و وعده‌های صادق الهی شدند و در هستی الگوهای متضاد دو انسان را در ادامه هابیل‌و‌قابیل ثبت کردند. 

نمایش سرکشی آخرالزمانی برای دین‌ زدایی
مشیت ظهور مدرنیته، ظهور جهانیِ انسان، تفکر و اراده و اختیارِ تمدن‌سازی است که عالی‌ترین مواهبِ الهی هوش و تلاش و جهد و تفکر و قدرت مغز و همه اسمایی که خدا به انسان آموخت را به‌کار می‌گیرد، اما چون در مسیر عصیان و پشت‌کردن به هدایت الهی و برای تمنای نفس خویش می‌کوشد، نتیجه عملش در شالوده این تمدن متکی به علم و تکنولوژی و تفکر شیطانی و خودپرستانه، دوزخی و محکوم به نابودی می‌شود. نتیجه می‌ششود وسعتِ بی‌مانند جاهلیتِ نو و استکبار و کفرپیشگی و الحاد و خشونت و سقوط در اعماق سیاهچاله کبر و ظلمات و ظلم و تباهی و فساد در ارض و سرگشتگی؛ و این انسانِ بدتر از درندگان، خود و تمدنش را به نابودی محکوم می‌نماید و عذاب الهی یقیناً برای این سرکشیِ جهانی فرود می‌آید و آن نابودی این تمدن شیطانی و فرعونی و ظهور حجت خدا، آن نابودگرِ استکبار و موعودِ عدلِ جهانی‌(عج) است. در این نمایش، سرکشیِ آخرالرزمانیِ یهودیت سامری، پیشقراولِ توطئه‌ها برای دین‌زدایی و امروز اسلام‌زدایی است و اصلاح دینیِ راه موفق و طی‌شده در مسیحیت، نقشه‌اش درباره اسلام است. بی‌خبر از آن که اسلام تحت قدرت الهی و امام زنده و معصومش قرار دارد و برای تغییر بنیادین غایی، زنده و سربلند می‌ماند و خیانت بنی‌اسرائیلیِ امت از سقیفه بنی‌ساعده و بنی‌امیه گرفته تا رفرمیسم غربگرا امروزی راه به جایی نمی‌برد؛ پس برای شناخت درست ماجرای کنونی و تغییرِ استکبار، اول باید نسبت تلمود و پروتستانیسم را شناخت. 

+

آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.

عضو تلگرام آفتاب نو شدی؟ اگه نه تا دیر نشده کلیک کن آخرین اخبار ورزشی رو اونجا ببین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn