به گزارش آفتاب نو، پس از مصاحبه در مورد استقلال و وضعیت این روزهایش، با مهدی پاشازاده یک کوئیز فوتبال و خاطره بازی داشتیم.
در این کوئیز از مهدی پاشازاده خواستیم دو دفاع وسط به عنوان همبازیانش برای یک ترکیب سه نفره خط دفاعی انتخاب کند. همچنین یک دروازه بان نیز پشت سر این خط دفاعی قرار دهد. در میان این کوئیز، تصاویری به مهدی پاشازاده نشان دادیم از اولین روزهای حضورش در باشگاه استقلال که منجر به مرور خاطرات جالبی شد.
از شما دعوت می کنیم بیننده این برنامه باشید. در ادامه دو قسمت آن به صورت ویدیویی و همینطور متن صحبت های مهدی پاشازاده تقدیم شما شده است.
امروز قرار است یک برنامه جدید را با کاپیتان محبوب آبی ها آغاز کنیم. مهدی پاشازاده سلام، خیلی خوش آمدی به آفتاب نو.
سلام، در خدمت تان هستم.
قصد داریم با یک برنامه یادی کنیم از کسانی که بین ما نیستند. بیشتر به هم پست های شما خواهیم پرداخت. ما یک تیم فرضی داریم که یک مدافعش مهدی پاشازاده است. می خواهیم کنار شما یک مدافع دیگر پیدا کنیم.
زنده یاد عارف قلی زاده، شناخت دارید از ایشان؟
نه متاسفانه، فیلمی هم نبوده که از ایشان تماشا کنیم.
حسن آقا حبیبی.
بله قطعا، سرمربی من بوده اند در تیم امید.
حسن حبیبی یا حشمت مهاجرانی؟
حسن حبیبی.
حسن حبیبی یا محمد رنجبر؟
رییس محمد رنجبر. قدرت رهبری فوق العاده ای داشتند.
محمد رنجبر یا زنده یاد جعفر کاشانی؟
باز هم رییس.
محمد رنجبر یا رضا وطنخواه، رضا فاکتی؟
رییس.
محمد رنجبر یا حمید جاسمیان؟
حمید جاسمیان.
حمید جاسمیان یا اکبر کارگرجم؟
اکبر کارگرجم.
باز شد یک خط دفاعی استقلالی. اکبر کارگرجم یا آقای گازرانی.
حسین آقا هم دفاع خیلی خوبی بود. حسین آقا.
هم پستی حسین آقا، عمو نصی؟
حسین آقا.
حسین آقا یا رضا حسن زاده؟
رضا.
اینجا رضا را نگه داریم، یک عکس عجیب و غریب ببینیم و دوباره برگردیم.
چرا عجیب و غریب؟
آخر اصلا به سن تو نمی خورد این عکس. قاعدتا نباید در این عکس باشی. یادت است قدیم ها تیم ها به زمین می آمدند بازیکنان دست یک بچه را می گرفتند و با خود به زمین می آوردند. مثلا علی، پسر خدابیامرز منصور پورحیدری را تیم می آمد. این عکس هم یک همچین چیزی است. فکر می کنم اینجا ۱۸ سالت کامل نشده باشد!
۱۷ سالم است!
پس متوجه شدی کدام عکس را می گویم؟
بله!
اولین بازی تو با پیراهن استقلال.
اولین بازی من نیست.
اولین بازی های تو می شود گفت.
بله درسته!
ببین عکس خیلی سنگین است. کنار آقای بابازاده ایستادی. این طرف فرشاد فلاحت زاده و فنونی زاده. آن طرف هم زوج رویایی صمد مرفاوی و عباس سرخاب. پایین بازیکن محبوب خودم آقا شاهین بیانی. کنارش میرشاد ماجدی. این یکی را خیلی تعجب کردم، آقا رضا نعلچگر، او دو نسل قبل شماست. حالا باقی یک نسل قبل هستند.
من با ۳ نسل فوتبال بازی کردم. در آن تیم آقای چنگیز هم بود.
آخر وقتی رضا نعلچگر بازی می کرد شما هنوز مدرسه نمی رفتی! شروع فوتبالش هنوز مدرسه نمی رفتی. بعد نگاه کن، ایمان عالمی و جعفر مختاری فر هم هستند در عکس. وقتی مختاری فر دهه ۶۰ در دربی گل زد فکر کنم شما ۱۰ سالت بود. بعد می آیی و با او همبازی می شوی. خیلی لذتبخش است؟
خیلی، باید در این مورد یک خاطره بازی داشته باشیم. در عرض دو سه هفته زندگی من عوض شد. زندگی من خیلی بالا پایین داشت. اولین پرواز را من اصلا باورم نمی شد، می گفتم نمی شود چنین چیزی. در هواپیما نشستم، کنارم جعفر مختاری فر بود. آقا جعفر لنگه اش نمی آید. باورم نمی شد خواب است، رویاست؟ سه هفته قبلش زمین خاکی بودم. حالا پرواز کنار جعفر مختاری فر.
رفتم تست استقلال و انتخاب شدم. آقای پورحیدری بزرگسالان بود. سال اول جوانان استقلال آقایان حسن عضدی و مصطفی شرکا مربی بودند. در آن شلوغ پلوغی مرا دیدند. گفتند فردا بیا کارت دارم. فردا نرفتم!
یک دوستی داشتیم، آمد گفت خدا لعنتت کنه، گفتم چرا؟ گفت به من گفتند یا تو را بیاورم یا خودت هم اخراج می شوی. من نوجوانان که بودم، فیکس تیم جوانان شدم و تیم ملی جوانان انتخاب شدم. گفتم آرزویم است استقلال باشم اما می خواهم جایی بروم که بتوانم در بزرگسالانش هم تمرین کنم. گفتند باشد، فردا فلان جا باش.
فکر می کنم زمین صنایع دفاع میدان نوبنیاد بود، رفتم سر تمرین، پاهایم می لرزید. یک بازی گذاشتند و خدا خواست…
یعنی رفتی با کسانی که از تلویزیون و در استادیوم می دیدی بازی کردی؟ رویایت را زندگی کردی دیگر؟
آره. دو سه روز بعدش جام حذفی بود. گفتند فردا فرودگاه باش. آن زمان نیاز به تهیه بلیت از قبل به این شکل و کارت پرواز و مدارک و … به شکل امروز نبود. من با بلیت شاهرخ بیانی رفتم. تا آنجا می گفتم با من نبودها، آقای شرکا می گفتند بابا منصور خان خودش گفته تو هم بیایی. گفتم نه با من نبود، به بقیه گفت!
رفتم و دقیقه ۶۵ به جای مهدی فنونی زاده وارد زمین شدم. بازی با شاهین زابل در جام حذفی بود.
۲۵ دقیقه برای استقلال بازی کردی؟
بله، در ۱۷ سالگی!
برمی گردیم به عکس ها، برویم ادامه کوئیز. هنوز رضا حسن زاده را داریم. حسن زاده یا فرشاد فلاحت زاده؟
رضا حسن زاده.
حسن زاده یا دکتر ذوالفقارنسب.
باز هم رضا.
رضا حسن زاده یا مهدی فنونی زاده؟
رضا!
محمد پنجعلی یا رضا حسن زاده؟
آقای پنجعلی خیلی دفاع خوب و مطمئنی بود. مدل بازی ها فرق می کرد اما. اولین دربی من روبروی آقای پنجعلی بازی کردم.
اصلا یک اتفاق جالب برای تو این است که رفتی داخل تیمی که قهرمان آسیا شد. خیلی عجیب و غریب است دیگر.
این دیگر جزو افتخارات است.
کری هم می توانی بخونی دیگر. در بچگی قهرمان آسیا شدی!
نه اینها اصلا مهم نیست.
انتخاب؟
رضا حسن زاده.
رضا حسن زاده یا مهدی هاشمی نسب؟
باز هم رضا.
کریم باقری یا رضا حسن زاده؟
کریم باقری!
اولین بار اردوی تیم جوانان، کریم باقری از تبریز آمد. بعد که با هم رفیق شدید می خواستی سبیلش را بزنی؟
اتفاقا کریم باقری نبود در یک اردو، او تبریز بود، ما قرار بود به بندرعباس برویم. تیم را آقایان حسن آذرنیا و محمود یاوری سپردند دست من که فردایش پرواز کنیم. کاری داشتند باید می رفتند. ما هم شب در اردو بیکار بودیم. تلویزیون و گوشی و اینها نبود که. سبیل هایمان هم که قیطانی، دو سه نفری شروع کردیم که باید سبیل ها را بزنیم. من زدم، آن یکی زد، سه نفر، چهار نفر، دیگر همه سبیل را زدند. کریم هم مستقیم از تبریز آمد بندرعباس. آقای یاوری ما را دید که هیچکس سبیل ندارد. خیلی هم رو نظم و دیسیپلین و تمیزی حساس بود. خدابیامرزد محمود خان را، خیلی از او یاد گرفتم. اما فکر کنم زورمان نرسید سبیل کریم را بزنیم.
کریم باقری یا محمد خاکپور؟
من با کریم باقری در دفاع وسط شروع کردیم کارمان را. البته خودم هم در اتریش مدام هافبک دفاعی بازی کردم. اگر قرار باشد کریم باقری دفاع وسط باشد تا آخر کریم. اما اگر هافبک باشد رضا حسن زاده.
یک کار دیگر کنیم. آقا کریم را ببریم در پست هافبک دفاعی. برگردیم به خط دفاع.
در خط دفاع انتخابم همان رضا حسن زاده است.
رضا یا رحمان رضایی؟
رضا حسن زاده.
الکی وقتت را نگیرم؟
همان اول که رفتم استقلال، این همه بزرگتر در باشگاه بود، به من می گفتند حسن زاده ب! اسمم را نمی دانستند. رضا حسن زاده اگر رباط صلیبی نمی داد و آن مشکل پیش نمی آمد، خیلی مدافع خوبی بود، خیلی چیزها از او یاد گرفتم. او عالی پا به توپ می شد.
فکر کن می خواهیم ۲ – ۵ – ۳ بازی کنیم و یک دفاع آخر اضافه کنیم پشت شما و رضا حسن زاده. سید جلال حسینی یا جواد زرینچه؟
سختش کردید! یک قدرتی فیزیکی با یک دفاع آخر باهوش! سخت است ولی اگر دفاع آخر باشد زرینچه.
زرینچه یا پنجعلی؟
محمد پنجعلی.
محمد خرمگاه یا پنجعلی؟
محمد پنجعلی.
محمد پنجعلی یا حسین مسگرساروی؟
محمد پنجعلی.
مارکار آقاجانیان چطور؟
باز هم محمد پنجعلی.
محمد پنجعلی یا پرویز قلیچ خانی؟
با احترام به همه پرویز قلیچ خانی. می توانیم ببندیم دیگر ترکیب سه نفره را. دو نفری که کنار خودم انتخاب می کنم رضا حسن زاده و پرویز قلیچ خانی.
همچنین ببینید: کوئیز بهترین دفاع با عثمان اندونگ؛ پیکه؟ شکیرا را هم به او ترجیح میدهم!
اگر موافق باشی برویم سراغ یک عکس دیگر. اول دهه هشتاد است و یک عکس سنگین. شاید خیلی ها ندانند، عکس را یک مرور کنم. شما کاپیتانی، فرازد مجیدی کنار تو است. پیروز قربانی تا اینجا دو سرمربی. یدالله اکبری و کنار محمود فکری. شد سه سرمربی. علی سامره، چهارمین سرمربی، سهراب بختیاری زاده ردیف نشسته، پنجمین سرمربی، علی موسوی، هادی طباطبایی، شد پنج سرمربی و یک مدیر، علیرضا منصوریان، شش سرمربی، سیروس دین محمدی هم هفتمین سرمربی. برای من جالب این نیست بین این نفرات تو بازوبند را بستی در حالی که منصوریان، سهراب، سیروس، محمود فکری، یدالله اکبری سنی از شما بزرگتر هستند. یادت است این عکس را؟
قطعا یادم است.
تعویض که نمی شدی کلا، دقیقه ۱ می آمدی دقیقه ۱۰۰ می رفتی بیرون اما اگر قرار بود تعویض شوی بازوبند را به چه کسی می دادی؟
به محمود فکری می دادم.
این عکس یک نکته دیگر هم دارد. شماره ۱۰ پوشیدی به عنوان دفاع؟ داستانش چیست؟
ایرادش کجاست؟
ایرادی ندارد، کمتر دیدیدم دفاع ۱۰ بپوشد.
به خاطر مارادونا شماره ۱۰ را خیلی دوست داشتم. اصلا فوتبال را به همین خاطر دوست داشتم. شماره ۴ را تا قبل از آن می پوشیدم. قبل از من هم رضا حسن زاده ۴ می پوشید. فکر میکنی رضا حسن زاده یکی دو فصل نبود، به کویت رفته بود. آقای فتح الله زاده بنده را صدا کرد و گفت رضا برگشته، بزرگ تر است، گفتم نیازی به گفتن نیست، حتما. گفتند شماره دیگر؟ گفتم ۱۰ را می پوشم. البته آن زمان من کم دفاع بازی می کردم. زمان ناصر خان حجازی هم چهار پنج بازی مهاجم و پشت مهاجم بازی کردم. در فورتونا کلن هم ۱۰ پوشیدم.
یک عکس دیگر دارم. اینکه زیر خاکیِ زیر خاکی است. اگر یک آدمی به من می گفت در کدام بازی استقلال این بازیکنان همزمان در ترکیب بودند، باید خیلی فکر می کردم تا یادم بیاید کدام بازی است!
شما، پرویز برومند، فرهاد مجیدی که تازه به استقلال آمده، محمد خرمگاه، فرد ملکیان، محسن گروسی. ردیف نشسته، محمد نوری، علیرضا اکبرپور، اصغر رسول زاده، علی چینی، علیرضا منصوریان! چه سالی است؟
فکر کنم ۷۴ یا ۷۵ است.
۷۵ است، چون فرهاد مجیدی با ناصر حجازی به استقلال آمده و پرویز برومند هم در عکس است.
این قبل از دربی خداحافظی فرشاد پیوس است؟
نه، بعدش است!
پس باید ۷۶ باشد. فرهاد مجیدی است، پرویز برومند هم هست. دربی ۳-۰ که خداحافظی فرشاد پیوس بود، بهزاد غلامپور دروازه بود و رضا حسن زاده هم بازی می کرد. پس این ۷۶ است.
یک سوال دیگر هم دارم. عاشق شماره ۱۰ هستی اما اکانت اینستاگرامت مهدی پاشازاده ۷ است!
این داستان دیگری دارد. خیلی اتفاقات برای من افتاده که به ۷ ختم شده است. نزدیک ۵ سال در ۳ باشگاه اتریشی من شماره ۷ پوشیدم.
چه تیم هایی؟
راپید وین، اشتورم گراتس، آدمیرا واکر. پلاک خانه ام ۷ بود. روز جمعه دنیا آمدم که هفتمین روز هفته است. خیلی چیزها بوده عدد ۷.
یک پیراهن شماره ۷ آدمیرا واکر یادم است. ولی دو تیم دیگر را نه. پستت آنجا هافبک دفاعی بود؟
بله، هافبک کنار و پشت مهاجم هم بازی کردم. اگر عقب میافتادیم مهاجم هم بازی کردم. دفاع راست و دفاع آخر هم بازی کردم. مربی یک تمرین می گذاشت، دروازه بان نداشتی، می توانستی از دست استفاده کنی، اگر گل می زدی باید با سر گل می زدی، برای دفاع هم یا باید با سر دفاع می کردی یا پا. فکر کنم هفت هشت توپ را که سر زدند، مثل دروازه بان ها من با دایو بستن سر زدم و توپ را دفع کردم. مربی گفت فکر کنم اگر بخواهیم دروازه بان هم می توانی باشی.
همین الان هم والیبال بازی می کنم بعضی وقت ها توپ که رد می شود ضربه می زنم و برمی گردد، آن آگاهی محیطی و دید مهم است. فکر می کنم اگر دروازه بانی هم انتخاب می کردم، همان شرایط بود. می توانستم بازی کنم.
برای آن تیم سه نفره دفاعی که انتخاب کردیم، یک دروازه بان هم می خواهم.
دروازه بان ناصر خان حجازی.
اگر قرار بود از میان همبازیانت انتخاب کنی چطور؟
احمدرضا عابدزاده.
همچنین ببینید: پاشازاده: به کمیته فنی هم گفتم نکونام مناسب استقلال نیست/ آه و ناله این هوادار یقه شما را میگیرد/ در پرسپولیس انتخابها درست است ولی اینجا آدم اشتباهی میآورند
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.