مهدی منصرف، خبرنگار: رقابتهای والیبال قهرمانی باشگاههای جهان در شرایطی هفته گذشته در برزیل به پایان رسید که تیم فولاد سیرجان با برتری ۳ بر ۲ مقابل لوبه ایتالیا در دیدار ردهبندی موفق شد در سکوی سوم جهان قرار بگیرد. این در شرایطی بود که از آخرین افتخارآفرینی باشگاههای کشورمان در این مسابقات ۱۴ سال گذشته بود و تیم فولاد توانست دستاورد تیم پیکان در سال ۲۰۱۰ را دوباره تکرار کند.
بهروز عطایی پس از تجربه سخت هدایت تیم ملی والیبال، در یک سال گذشته موفق شد با هدایت تیم فولاد سیرجان علاوه بر قهرمانی در لیگ برتر و جام باشگاههای آسیا این بار در مسابقات قهرمانی باشگاههای جهان نیز افتخارآفرینی کند تا بهنوعی اعاده حیثیتی دوباره داشته باشد. عطایی در گفتوگو با «فرهیختگان» درخصوص رقابتهای والیبال باشگاههای جهان، تأثیر سکوی قهرمانی این تیم در آینده والیبال ایران، فشارهای دوران مربیگری در تیم ملی و همچنین مربیان خارجی والیبال ایران در سالیان اخیر صحبت کرد که در ادامه از نظر میگذرانید.
رقابتهای والیبال باشگاههای جهان را چگونه ارزیابی کردید؟
مسابقات باشگاههای جهان بالاترین سطح برگزاری مسابقات والیبال در سطح باشگاهی است و تیمهای گزینششده از قارهها انتخاب میشوند و بهنوعی المپیک باشگاهی در جهان است. مسابقات بسیار فشرده و سخت بود. فکر میکنم تیم ما در بازی اول مقابل لوبه ایتالیا که شروع مسابقات بود، تکلیف صعود خود را مشخص و بهگونهای بازی کرد که خود را یکی از مدعیان صعود به جمع چهار تیم معرفی کرد. بازی با لوبه بسیار سخت و پرفشار بود و خوشبختانه بچهها از این بازی سربلند بیرون آمدند و استارت صعود را زدند. دو دیدار بعدی مرحله گروهی به نسبت بازی مقابل لوبه آسانتر بود و ما برابر الاهلی که شاکله تیم مصر را داشت با نتیجه ۳ بر صفر پیروز شدیم و در بازی آخر نیز مقابل پرایا کلوب برزیل سه بر صفر به پیروزی رسیدیم.
در مرحله نیمهنهایی بهمصاف ساداکروزیرو برزیل رفتیم که تیم بسیار قدرتمندی است و در رقابتهای امسال برای پنجمینبار بهعنوان قهرمانی باشگاههای جهان رسید. این نشان میدهد این تیم بسیار با ریشه است و شکست دادنش کار بسیار سختی است. البته ما میتوانستیم بازی را به ست پنجم بکشانیم، اما تجربه بیشتر این تیم در این سطح از مسابقات بر ما چربش داشت و اجازه نداد امتیازات کلیدی را بهدست بیاوریم. در بازی ردهبندی برای دومینبار مقابل لوبه به میدان رفتیم و درحالیکه خیلیها اعتقاد داشتند بازی نخست را با چاشنی شانس و خوشاقبالی به پیروزی رسیدیم، دوباره ثابت کردیم علیرغم اینکه لوبه پرمهرهتر، باکیفیتتر و قدرتمندتر بود، ما با حمیت و تلاش خودمان توانستیم کاستی فنی را پوشش بدهیم و با جنگندگی فراوان بازی را به نفع خودمان به پایان ببریم. این عنوان سومی و افتخار جای تبریک به جامعه والیبال و مردم خوب کشورمان دارد.
دستاورد تیم شما از جهتی ارزشمندتر میشود که پس از مدتی افول والیبال ایران، در این مسابقات پس از ۱۴ سال و برای دومین بار یک تیم ایرانی توانست روی سکو قرار بگیرد. آیا به اندازه کافی به این دستاورد پرداخته شد؟
اصولاً همین است و حتی افرادی که تعقیبکننده والیبال هستند فقط این رشته را در سطح ملی دنبال میکنند. این در شرایطی است که ساختار ملی والیبال ما در باشگاهها شکل میگیرد و هیچ مربیای در دنیا نمیتواند یک تیم ملی را بدون باشگاهها و با یک ماه تمرین به آمادگی برساند یا ویژگی ذهنی و فیزیکی بازیکنان را تغییر بدهد. باشگاهها باید بازیکنان را شکل بدهند، بسازند و آماده کنند تا در یک فرایند ۲۰ تا ۴۰ روزه مربیان تیم ملی بتوانند بازیکنان را هماهنگ کرده و به شرایط مدنظر برسانند. دلیل اصلی افت والیبال ما در سالیان اخیر نیز بهخاطر افت باشگاهها بود و کمتر به آن پرداخته شد. در سالیان اخیر تنها چیزی که در سطح ملی تغییر کرد فقط سرمربی تیم ملی بود.
مگر میشود در ورزش شکست بخورید و فقط سرمربی دخیل باشد؟ بازیکن، سرپرست، تدارک، پزشک و فدراسیون دخیل نباشند؟ ما فقط صورتمسئله را درتمامی این سالها پاک کردهایم و از دوره مرحوم حسین معدنی و ولاسکو پیگیری کنید، میبینید که تیم نتیجه نگرفت و معدنی رفت و ولاسکو آمد. ولاسکو رفت، کواچ آمد، کواچ رفت، لوزانو آمد، لوزانو رفت، کولاکویچ آمد و فقط یک نفر عوض شد و نه رئیس، نه سرپرست و نه بازیکن مورد مؤاخذه قرار نگرفتند. شما وقتی موفق میشوید که یک گروه کاری شما را به موفقیت میرسانند و در شکست نیز یک گروه کاری محتمل شکست میشوند و اینگونه نیست که مقصر همهچیز سرمربی باشد.
در حال حاضر شرایط همین است و اگر نگرش رسانهها، صداوسیما و فضای مجازی را مشاهده کنید، همیشه دنبال یک مربی خوب میگیرند. در حالی که مشکل ما با یک مربی خوب حل نمیشود. درنتیجه در سالیان اخیر بهدلیل پایین آمدن کیفیت باشگاهها و همچنین پراکنده شدن بسیاری از بازیکنان ما در باشگاههای خارجی متوسط که بهخاطر پول از مملکت خارج شدند، در سطح ملی دچار افت شدیم. بازیکنی مثل پوریا خانزاده درست است که به باشگاهی مثل لوبه ایتالیا رفته است، اما اصلاً بازی نمیکند. او چگونه میخواهد با این شرایط به تیم ملی کمک کند؟ همانطور که در فوتبال زمانی که جهانبخش باشگاه نداشت بسیاری اعتقاد داشتند بهدرد تیم ملی نمیخورد. در والیبال ما بازیکن به باشگاهی میرود که اصلاً بازی به او نمیرسد و اسمش هم لژیونر است.
به نظر شما فدراسیون باید سیاستی برای حضور بازیکنان در باشگاههای خارجی تعیین کند؟
صددرصد باید اینطور باشد. در حال حاضر حدود ۴۰،۵۰ بازیکن ما بیرون از ایرانند و با افتخار این را میگوییم، اما چندنفرشان به تیم ملی منفعت میرسانند؟ شاید تنها امین اسماعیلنژاد و میلاد عبادیپور بتوانند کمک کنند و بقیه بهصرف حضور در لیگهای خارجی نمیتوانند. فکر میکنم باید سیاستهای متفاوتتر را تعریف کنیم. وقتی بحث اتاق فکر به وجود میآید، باید از دایره بسته و موضوع مشخص خارج شویم.
حداقل در ۱۰ جلسه کمیته فنی حضور داشتم و به نظرم از این جلسات خروجی بیرون نمیآید، چون فقط کلیگویی است. والیبال باشگاهی ما به تیم ملی بسیار میتواند کمک کند. زمانی که ولاسکو و کواچ در تیم ملی بودند در لیگ ما مسابقاتی فوقالعاده و در سطح بالا برگزار میشد. هم بازیکنان خارجی قابلقبول در لیگ بودند و هم بازیکنان درجه یک در تیم ملی بازی میکردند.
پس از این عنوان سومی فولاد میتواند از جنبههای مختلف به والیبال ما کمک کند؟
قطعاً همینطور است. این نتیجه از سال ۲۰۲۱ بهترین نتیجه والیبال ملی ما بود. سال ۲۰۲۰ لیگ ملتها تعطیل بود و برگزار نشد. در سال ۲۰۲۱ موفق نبودیم و در سال ۲۰۲۲ که سرمربی تیم ملی بودم در لیگ ملتها هفتم شدیم و به جمع هشت تیم برتر صعود کردیم، اما در سالیان بعد موفق نبودیم. فکر میکنم این عنوان سومی میتواند به ما ندا را بدهد که ظرفیت والیبال ما پایین نیست و بدون اینکه توقع قهرمانی جهان داشته باشیم باید به عنوان ظرفیت معقول به آن نگاه کرد.
در مقطع حضور شما در تیم ملی واقعاً فشار زیادی را تحمل کردید و حتی جدایی شما میتوانست در آینده مربیگریتان تأثیرگذار باشد و شما را خانهنشین کند. فکر نمیکنید انتقادات بسیار بیرحمانهای را تحمیل کردید؟
میدانستم چه اتفاقاتی افتاد و چه موضوعاتی رقم خورد و آگاه بودم، اما میدانستم که بر خواهم گشت و میدانستم مشکلات بهخاطر ضعف فنیام نیست. بلافاصله نیز این موضوع ثابت شد و در یک سال بعد از جدایی از تیم هرچه جام در ایران بود تیم من به دست آورد. در حالی که در طول این یک سال رشد فنی و کیفی نداشتم و همان آدم بودم و فقط یک مقدار پختهتر، با حوصلهتر و با آرامش بیشتر کار کردم. در فولاد سیرجان موفق بودیم چون جنس مدیریت از بالا به پایین درست بود. در آن مقطع چشم مدیران فدراسیون به رسانهها بود و رسانهها خط و ربط میدادند و فدراسیون ما یک فدراسیون رسانهترس شده بود که خیلی خطرناک است. کار درست همیشه باید درست انجام شود و کار غلط همیشه غلط است. علیرغم احترام برای همه مدیران فدراسیون، در تیم ملی خطوط قرمز وجود نداشت.
یعنی اعتقاد دارید به سمت بازیکنسالاری رفتیم؟
آنها رفتند و من نرفتم. با هر بازیکنی برخورد میکردم یکسری رسانه علیه من از آنها مصاحبه میگرفتند و این اتفاق با هدایت پشتپردهای بود. معنوینژاد خط خورد با او علیه من مصاحبه کردند، عبادیپور خط خورد این اتفاق دوباره تکرار شد و همه را بهسمت کادرفنی کشاندند. به بازیکن اجازه نمیدادم کار اضافه انجام بدهد، اما علیه من جو درست کردند. اینها موضوعاتی بود که در آینده روشن شد. در حال حاضر نیز اعتقاد دارم که اگر در آن فضا جلو برویم باز هم نتیجه نخواهیم گرفت. این موضوعات وجود داشت و سعی کردم روی خودم کار کنم و جواب کسی را ندهم و در عمل نشان دهم چقدر کار بلد هستم یا بلد نیستم.
خوشبختانه در باشگاههای آسیا و جهان موفق بودیم و در حال حاضر نیز تقوی بهعنوان رئیس فدراسیون یک مدیر جوان و کارآمد است و هوشمندی قابلقبولی دارد و اهل مشورت است، اما یکسری چهارچوبها باید در والیبال ما تغییر کند تا جلو برویم. در حال حاضر زمان این تغییر نگرش است و اگر این تغییرات را ندهیم مسیر ما همان مسیر خواهد شد که در گذشته بود.
پس از استعفای شما قرار بود مربیان بزرگی جایگزین شما شوند. به نظر شما این اتفاق افتاد؟
خوشبختانه مردم میفهمند و میدانند نتایج این مربیان وقتی از ایران رفتند چگونه بوده است. ولاسکو تنها مربیای بسیاربزرگی بود که به والیبال ما آمد و کمک کرد. کواچ چه کاری در والیبال دنیا کرد؟ کولاکویچ با صربستان چه کار کرد؟ لوزانو، آلکنو و پیاتزا در حال حاضر کجا هستند؟ آلکنو مربی بزرگی بود، اما در آن مقطع به درد والیبال ما نمیخورد.
به نظر شما پیاتزا چقدر میتواند به ما کمک کند؟
واقعاً نمیدانم و نمیخواهم اظهار نظر جدی بکنم، اما فکر میکنم والیبال ما امروز به یک مربی بسیار بسیار بزرگ نیاز دارد. شاید بهخاطر محدودیتها برخی کارها را نمیتوانیم انجام بدهیم.
ظرفیت حضور چنین مربیای وجود دارد؟
سخت است و به نظرم بهراحتی نیست. اگر ولاسکو یک روزی وارد والیبال ما شد بهخاطر پتانسیل بازیکنانی نظیر سعید معروف، محمد موسوی، عادل غلامی و یکسری اعضای تیم جوانان مثل شهرام محمودی، امیر غفور و فرهاد قائمی بود که ویژگی رشد داشتند و او اینها را بررسی کرد. ولاسکو آمد و تحولی به والیبال ما داد. شاید امروز چنین بازیکنانی در والیبال ما دیده نشود. مربی برای حضور در چنین جایی دو بحث دارد؛ یا میخواهد کار سطح بالایی ارائه بدهد یا میخواهد پول بگیرد. ما که خیلی پول نمیدهیم و تقریباً تمام مربیانی که پیشنهاد ما را زود میپذیرفتند یا پیغام میدادند، مربیانی بودند که تیم ملی نداشتند. یک مربی ما نداشتیم که تیم ملی داشته باشد یا پیشنهادی داشته باشد و بگوید ول میکنم و به ایران میآیم.
این موضوع کار را برای انتخاب سرمربی سخت میکند. پیاتزا مربی بدی نیست و مربی خوبی است، البته بهنظرم جزو مربیان تاپ دنیا نیست ولی خوب است. بحث مهم این است که رفتار جامعه بیرونی والیبال ما در زمانی که من سرمربی بودم نشان داد که مربی ایرانی را نمیپذیرد و سخت است و تقوی درستترین تصمیم را گرفت. نوع نگاه بهمربی نیاز باید اینگونه باشد که او در استخدام ماست و نه ما در استخدام او و سیاستها را ما باید تعیین کنیم و مربی در آن چهارچوب عمل کند.
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.