۳ هدف عمده این ۴ چهره ضد ایرانی کابینه ترامپ | آنچه از ترور شهید سلیمانی نصیب آمریکا شد

آفتاب نو – گروه سیاسی: در شرایطی که این روزها رسانه‌های غربی و به‌ویژه آمریکایی، با حساسیت ویژه‌ای موضع‌گیری‌های ترامپ در قبال جمهوری‌اسلامی را پیگیری می‌کنند، پیچیدگی تحولات در غرب‌آسیا، پیش‌بینی تحرکات در صفحه شطرنج میان تهران و واشنگتن را با دشواری‌های عدیده‌ای مواجه کرده‌است.

با وجود اینکه اکنون دیگر تقریبا همگان بر ناکارآمدی سیاست «فشار حداکثری» ترامپ در قبال جمهوری‌اسلامی در دور نخست ریاست‌جمهوری‌اش اذعان دارند، برخی تحلیلگران غربی معتقدند دولت دوم ترامپ «فرصتی برای اصلاح رویکردهای اشتباه آمریکا در قبال ایران» است؛ موضوعی که به بحث‌ها درباره دو گزاره پربحث در این زمینه دامن زده‌است.

یک گزاره، تلاش دوباره ترامپ و تیم ضد ایرانی‌اش برای تنگ‌تر کردن حلقه فشارهای تحریمی به دور ایران است که با توجه به تجربه‌های گذشته، تحلیلگران غربی تردیدهای جدی درباره نتایج حاصل از آن مطرح می‌کنند. گزاره دوم اما، معطوف به تمرکز بیشتر بر موضوع مذاکره با ایران و حل و فصل هرچه سریع‌تر پرونده موضوع‌های هسته‌ای است؛ گزاره‌ای که با توجه رویکردهای ضدایرانی چهره‌های نزدیک به ترامپ، جای امیدواری چندانی برای به نتیجه رسیدن آن باقی نگذاشته است.

اهداف متضاد ایران و آمریکا

پایگاه تحلیلی «مدرن دیپلماسی» روز یکشنبه گزارش اصلی صفحه نخست خود را به بررسی مواجهه تهران و واشنگتن در سال‌های اخیر اختصاص داد و تاکید کرد در شبکه پیچیده سیاست خاورمیانه، کمتر رقابتی را مانند مناسبات ایران و آمریکا می‌توان یافت که با چنین بن‌بست طولانی‌مدت و همچنین پرپیامدی مواجه شده باشد.

«آوا گرینگر ویلیامز» کارشناس آمریکایی امور خاورمیانه در این گزارش تحلیلی، با تاکید بر اینکه «ایران و آمریکا نیات استراتژیک متضادی دارند که توسط منافع و ایدئولوژی‌های متمایز هدایت می‌شود»، معتقد است سیاست‌خارجی آمریکا در قبال ایران با هر تغییر در دولت، به صورت قابل‌توجهی تغییر کرده‌است. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی دولت‌های مستقر در واشنگتن، سیاست‌های خصمانه خود را در مواجهه با ایران، با ابزارها و راهبردهای متنوع و متکثر پیش برده‌اند.

تصمیم اشتباه ترامپ

ویلیامز به سیاست‌های دولت اوباما در قبال ایران اشاره می‌کند و معتقد است: «در آن مقطع ایران موافقت کرد فعالیت‌های هسته‌ای خود را در ازای رفع تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی محدود کند که در نهایت به برجام در سال ۲۰۱۵ منجر شد. این توافق تاریخی بین ایران و ۱+۵ تغییری اساسی به سمت دیپلماسی چندجانبه بود و نقشی کلیدی در محدود کردن ظرفیت‌های هسته‌ای ایران داشت».

در ادامه این گزارش با اشاره به اینکه موفقیت برجام به‌شدت مورد مناقشه قرار گرفته، تاکید شده‌است: «در سال ۲۰۱۸ دولت ترامپ استراتژی «فشار حداکثری» را اتخاذ کرد و آمریکا از برجام خارج شد؛ تصمیمی که اشتباه به نظر می‌رسید و فرصت حیاتی برای اعتمادسازی با ایران را از بین برد».

نویسنده این گزارش همچنین معتقد است که «با کنار گذاشتن این توافق، آمریکا خود را از متحدان کلیدی‌اش منزوی کرد و به ایران امکان داد فعالیت‌های هسته‌ای خود را با محدودیت‌های کمتر ازسر بگیرد». با این وجود اما ویلیامز در یک نتیجه‌گیری متناقض، مدعی می‌شود که «با انتخاب مجدد ترامپ، دولت او این شانس را دارد که یک استراتژی جدید «فشار حداکثری» را اجرا کند که می‌تواند نتایج معنادارتری داشته باشد».

نتایج و تبعات ترور شهید سلیمانی

تجویز نسخه «فشار حداکثری ۲» ازسوی نویسنده گزارش در حالی است که ویلیامز در ادامه اعتراف می‌کند بازگشت تحریم‌های آمریکا در دولت نخست ترامپ، بر توان راهبردی ایران تاثیر نگذاشت؛ «۶ سال پیش ترامپ، برجام را با این وعده که برای یک توافق قوی‌تر مذاکره خواهد کرد، کنار گذاشت، اما امروز آن وعده‌ها عملی نشده‌است. در غیاب برجام، آمریکا با انزوای شدید جهانی و ایران به دستیابی به توانمندی هسته‌ای نزدیک‌تر شده‌است».

ویلیامز به اقدام تروریستی دولت ترامپ در به شهادت رساندن شهید سلیمانی هم اشاره می‌کند و معتقد است: «دولت ترامپ مدعی شد سلیمانی درحال برنامه‌ریزی حملات قریب‌الوقوع علیه نیروها و دارایی‌های آمریکا در خاورمیانه بوده و این حمله برای خنثی کردن این تهدیدها ضروری است، اما در تحقیقات شواهد کافی برای اثبات این موضوع وجود نداشت و سازمان ملل نیز این ترور را، براساس قوانین بین‌المللی حقوق‌بشر «غیرقانونی» دانست».

نویسنده این گزارش همچنین معتقد است که «هدف از ترور سلیمانی بازگرداندن قدرت بازدارندگی آمریکا در مقابل ایران و نشان دادن تمایل به «پاسخ قاطعانه» واشنگتن به تهدیدها بود، اما این ترور تنها به افزایش تنش‌ها و تشدید درگیری‌ها کمک کرد. ایران با حملات موشکی به پایگاه‌های آمریکا در عراق تلافی کرد و هراس از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر شد».

ویلیامز همچنین «عدم مهار فعالیت‌های منطقه‌ای گسترده‌تر ایران»، «صرف‌نظر کردن تهران از تعهدهای باقی‌مانده خود در چارچوب برجام»، «تقویت احساسات ضدآمریکایی در ایران و منطقه» و «مقاومت در برابر مداخله آمریکا در سراسر منطقه» را از نتایج و تبعات ترور فرمانده وقت نیروی‌قدس سپاه‌پاسداران ایران عنوان می‌کند.

ایران در قوی‌ترین موقعیت

نویسنده گزارش پایگاه تحلیلی «مدرن دیپلماسی» در ادامه ضمن اعتراف به عدم دستیابی سیاست «فشار حداکثری» ترامپ به اهداف طراحی شده‌اش، به نتایج اتخاذ چنین راهبردی ازسوی آمریکا می‌پردازد؛ «رویکرد «فشار حداکثری» ترامپ نتوانست به صورت موثری توسعه هسته‌ای ایران را محدود کند و درگیری‌های منطقه‌ای را نیز کاهش نداد. اقدام‌های دولت ترامپ به‌جای پیگیری مذاکرات سازنده برای رفع نواقص توافق، تنش‌ها را عمیق‌تر کرد و گزینه‌های کمتری برای مدیریت یکی از پیچیده‌ترین و پایدارترین چالش‌های خاورمیانه در اختیار آمریکا گذاشت».

ویلیامز همچنین اضافه می‌کند: «امروز ایران از قوی‌ترین موقعیت استراتژیک خود از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ برخوردار است. تهران از طریق متحدانش حوزه تاثیرگذاری خود را در سطح منطقه گسترش داده است. بنابراین حفظ حضور مستمر آمریکا برای مهار سیاست خارجی تهاجمی ایران حیاتی است».

او مارک روبیو، وزیر امور خارجه، مایک والتز، مشاور امنیت ملی، پیت هگست، وزیر دفاع و برایان هوک، رئیس سابق گروه کاری ویژه ایران را حمایت‌کنندگان از سیاست‌های خصمانه علیه ایران در دولت ترامپ معرفی و هدف آنان را «برچیدن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران»، «محدود کردن حمایت این کشور از نیروهای نیابتی منطقه» و «مقابله با برنامه موشک‌های بالستیک این کشور» عنوان می‌کند.

منبع خبر: همشـهری

آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn